با سلام خدمت شما دوستان گرامی!
همانطور که می دانید اگر در یک بیزنس شروع خوبی داشته باشید، نصف راه موفقیت را طی کرده اید. ترید نیز از این قاعده مستثنا نیست. عنوان مقاله کاملا مشخص است و احتمالا شما تفاوت اکانت های سنت (Cent) و اکانت دمو را می دانید پس اینجا قصد ندارم با مطالب تکراری وقت شما را تلف کنم، به جای آن پیشنهاد می کنم پایه خود را برای هدف های جهانی آماده کنید و از این اکانت ها فقط به عنوان ابزاری برای حرفه ای تر شدن استفاده نمایید. شاید هنوز درک کافی از این مطلب نداشته باشید که هدف شما از انجام معاملات فقط کسب سود کوتاه مدت نمی باشد بلکه هدف اصلی شما باید تبدیل شدن به یک معامله گر حرفه ای باشد.
برای تبدیل شدن به یک معامله گر حرفه ای به ویژگی های بخصوصی نیاز خواهید داشت و باید مراحل را پی در پی و منظم پیش ببرید و روش مخصوص به خود را داشته باشید تا در نهایت بتوانید اعتماد به نفس لازم را بدست آورده و رویکرد خود را در معاملات دنبال کنید. برای هر مرحله، یکی از انواع حساب های معاملاتی مورد نیاز می باشد. توجه داشته باشید این مقاله از خواندن کتاب های مختلف به دست نیامده و همه موضوعات آن، چکیده تجربیات من بوده و شخصا مزایا و معایب هر کدام را از نزدیک حس کرده ام.
مقاله شامل موضوعات زیر می باشد:
1 .یک پیش زمینه کوچک
وقتی یک معامله گر کم و بیش اطلاعاتی در مورد “نمودار قیمت”، “سیستم معاملاتی”، “اندیکاتور ها”، “روند/ فلت” به دست می آورد و تعدادی کتاب می خواند این سوال به ذهنش می رسد؛ خب بعد آشنایی با این مفاهیم باید چه کاری انجام دهم؟
زمانی که من در این شرایط بودم، به اکانت دمو اعتقادی نداشتم چرا که فکر می کردم استفاده از آن بی فایده است. با خودم می گفتم قیمت و نمودار که مشخص است و من هم سیستم معاملاتی خودم را آماده کرده ام (بعدا در موردش بیشتر توضیح خواهم داد)، پس حالا تنها کاری که باید بکنم این است که معامله را آغاز کرده و بعد از گرفتن سود آن را ببندم. خب، چه دلیلی دارد میلیونر شدن خود را به عقب بیاندازم؟ پس بدون مکث شروع به انجام معامله کردم و 55 دلاری که داشتم را در اکانت اصلی ام واریز کرده (آن موقع فکر می کردم اکانت سنت بدرد نخور می باشد) و اینگونه معامله گری من آغاز شد...
باید اعتراف کنم، قبل از شروع، چند استراتزِی مختلف را که از اینترنت به رایگان پیدا کرده بودم را آزمایش کردم، و “ استراتژی “شخصی خودم را درست کردم. البته استراتژی های “آزمایشی” من به صورت واقعی تست نشده بودند - بعد از اینکه یک سری معاملات با شکست مواجه شده بودند به استراتژی های دیگر روی آوردم ( چرا که به نظر نمیرسید استراتژی ها تست شده عملی باشند) اما در نهایت توانستم اولین نقاط ورود و خروج را که برای من مناسب بود، انتخاب کنم. سپس، از تاریخچه یک سال گذشته بک آپ گرفتم و آمار ثبت شده معاملات را بررسی کردم ک باعث شده بود پارامتر های RSI قواعد ساخته شده من را کارآمدتر کند (یعنی هر ماه با سود دهی همراه بود). با قدرتی که برای خودم متصور می شدم سریعا یک معامله در حساب اصلی خودم انجام دادم و اتفاقا در ابتدا موفق هم شدم، اما روزی رسید که یک سری معاملات به صورت پشت سر هم با شکست مواجه شد (چیزی که برای یک سیستم معاملاتی طبیعی می باشد) و من در آن زمان شدیدا نارحت و افسرده بودم. حال چرا این اتفاق افتاد؟ در متن زیر متوجه می شوید.
2 . مهمترین نکته برای پله اول
شاید عجیب باشد اما مهمترین نکته برای آغاز معامله گری( برای زمانی که با تئوری آشنا هستید، اما عملا هنوز شروع نکرده اید) این است که بدانید اصلا ترید و تریدر چه معنایی دارند. گاها شاید خوانندگان با خود فکر کنند “بیخیال کلیات شویم “ و بهتر است بحث های همیشگی در مورد مدریت ریسک و روانشناسی را کنار بگذاریم. اما به یاد داشته باشید که مدیریت سرمایه و روانشناسی مهمترین عولمل موفقیت شما در یازار می باشند، هرچند من در این مقاله اشاره ای به مطالبی که قبلا معامله گران مبتدی با آن اشنا شده اند، نخواهم کرد. در این قبیل مقالات (مقالات مربوط به مبتدیان) معمولا گفته می شود که، بله، مهمترین عامل موفقیت، مدریت ریسک می باشد یا دنبال کردن قواعد سیستم معمالاتی خیلی مهم است، “از انجام معامله بیش از حد باید خوددای کنید”، و یا بسیاری از جملات دیگر. اما آنها معمولا اشاره نمی کنند که چه اتفاقی می افتد که یک تریدر اصول مدریت ریسک را رعایت نمی کند.
حتی بزرگترین صندوق های سرمایه گذاری نیز این قواعد (قواعد مدیریت سرمایه و روانشناسی) را رعایت می کنند و به همبن دلیل معامله گران بی نقصی هستند، اما با این وجود یک معامله گر معمولی نمی خواهد یا نمی تواند این قواعد را رعایت کند؟ چرا معامله گران قوانین استراتژی های معاملاتی را رعایت نمی کنند در حالی که همه جا نوشته شده این قوانین باید رعایت شود و حتی دلایل وجود این قوانین بار ها توضیح داده شده است. اگر استراتژی معاملاتی شما بهینه می باشد فقط طبق دستورات آن عمل کنید و اگر در یک هفته سود کسب نکردید حداقل دو هفته یک بار که می توان از طریق آن سود کسب کنید. همچنین بیشتر افراد از توسعه و آزمایش استراتژی خودشان خودداری می کنند و کاملا واضح است که دیر یا زود آنها مجبور خواهند بود روش خود را توسعه داده و دست به آزمایش استراتژی خود بزنند. حتی اگر طبق استراتژی فرد دیگری نیز کار می کنند باید خودشان استراتژی را در بازار اجرا کنند، پس به نظر شما بهتر نیست که این آزمایشات قبل از استفاده ی استراتژی، انجام شوند؟
مهم ترین نکته در مراحل اولیه انجام معاملات ( زمانی که شما با تئوری آشنا هستید اما هیچ تمرینی با آن انجام نداده اید) این است که بدانید معنی تریدر و تریدنگ چیست.
به یک دلیل بسیار ساده اقداماتی که از آن ها یاد کردیم را هیچ کس انجام نمی دهد- چون هیچ کس توانایی انجام این اقدامات را در ابتدا کار ندارد. چرا؟ برای اینکه ذاتا انسان طمع کار بوده و هر چیزی را بیشتر از حد می خواهد. من به جرات می توانم ادعا کنم که بسیاری از افراد مبتدی فقط به منظور یک شبه ثروتمند شدن وارد بازار شده اند و نمیدانند که برای درک صحیح بازار و موفقیت در آن باید ساعت ها مطالعه و تمرین انجام داده و یک سیستم معاملاتی درجه یک برای خود ابداع کنند و در نهایت تبدیل به یک معامله گر حرفه ای شوند. بیشتر افراد تریدینگ را برای رسیدن به پول یا رویایی که در سرشان دارند شروع می کنند و همچنین در ویدئو های تبلیغاتی گفته می شود می توان در یک وبینار رایگان شرکت کرد و اصول معاملاتی را به طور کامل یاد گرفت و یا اگر کتاب” 100500 راز معمالات ” را دانلود کنید و فورا همه چیز را یاد بگیرید، می توانید فقط با استفاده از لب تاب خود 10000 دلار درآمد کسب کنید. برای یک فرد مبتدی که آروزهای زیادی در سر دارد به ابن شکل است که: دلیلی نمی بیند 1% ریسک کرده و 2% سود کسب کند و ترجیح می دهد 10% ریسک کند تا 20% بدست آورد. منطق ساده ایست، نه؟ این افراد با خود می گویند در صورتی که من می توانم 10 ، 20 ، 50 برابر بیشتر در زمان مشخص سود داشته باشم چرا باید با مقادیر کم وقت خودم را تلف کنم؟ قوانین سیستم معاملاتی به این شکل می باشد: معامله گر مبتدی در ابتدا حرکت سریع قیمت را می بیند که دارد کم کم به حد ضرر نزدیک می شود با خود می گوید چرا باید تا زمان رسیدن به این نقطه صبر کرد؟ خب می توان قبل از رسیدن به این نقطه سریع تر از بازار خارج شد و با این کار احساس می کند که مقدار سرمایه کمتری از دست داده است. از این سو وقتی به سود خاصی رسید با خود فکر می کند در صورتی که هر لحظه ممکن است روند عکس شود چرا از بازار خارج نشویم و این سود اندک را از دست ندهیم؟
تمام چیزی که می خواستم بگویم این است که، یک معامله گر مبتدی نیازی به کسب تجربه و نتیجه گیری به صورت مستمر نمی بیند. این افراد فقط می خواهند در کمترین زمان ممکن به سود برسند. به طور فرض سیستمی داریم که 60% سوددهی دارد، معامله گران مبتدی ممکن است برای یک دوره ی کوتاه سود خوبی بدست آورند ولی از آنجایی که از ماهیت "معاملات سریالی" اطلاعی ندارند، بدون مدیریت سرمایه وارد معامله می شوند و استراتژی آنها به صورت ناگهانی وارد یک دوره ضرر ده می شود (دوره ی ضرر ده تقریبا در تمام استراتژی ها وجود دارد) که اگر این سری از معاملات با 10 درصد سرمایه انجام شود، در طول 5 معامله ی ضرر ده قسمت بزرگی از سرمایه خود را از دست خواهند داد. آنها متوجه نمی شوند که معاملات موفق با پیشبینی صحیح قیمت انجام نمی شود و یک استراتژی خوب این قدرت را ندارد که قیمت را به صورت صد در صد پیش بینی کند و همیشه باعث سود دهی آنها باشد. استراتژی خوب استراتژی است که تعداد معاملات موفق شما بیشتر از معاملات ضرر ده باشد و در جریان یک معامله حتی پس از اینکه قیمت در ابتدا بر خلاف جهت دلخواه ما حرکت کرد در مرحله بعدی می تواند سود ده باشد.
بسیاری از معامله گران مبتدی در ابتدای کار هیچ نیازی به تجربه و هدف مشخص (یعنی کسب سود مداوم) نمی بینند. آنها فقط به فکر یک شبه پولدار شدن و کسب سود سریع می باشند.
حتما با خود فکر می کنید من خیال دارم با دادن این اطلاعات به شما کمک کنم که از انجام این قبیل کارها خودداری کنید؟ البته که نه. قبلا در مقاله ای در این مورد نوشته بودم که یک معامله گر مبتدی حرکات خود را اکثرا بر اساس غریزه انجام می دهد، بنابراین در ابتدا راه همه این خطا های تکراری را انجام می دهند. با این حال حداقل شما درک کردید که این اشتباهاتی که انجام می دهید غریزی بوده و دلیلی بر ضعیف بودن شما در این حوزه نمی باشد. چنین رفتار هایی تنها به دلیل عدم وجود تجربه به وجود می آید که می توانید با تمرین مستمر این مشکل را حل کنید. حداقل الان تشخیص رفتارهای غریزی برای شما آسان تر بوده و این قبیل رفتار ها مانع پیشرفت تدریجی شما نخواهد شد.
احتمالا شما به حرفهایی که زده شد اعتقادی نداشته و می خواهید خودتان را ثابت کنید و ادعا دارید که فقط شما متفاوت هستید و می توانید از ابتدا کار به راحتی معامله کرده و موفق شوید. من سعی ندارم که شما را دلسرد کنم اما چون این مقاله آموزشی است شما را با نکاتی آشنا خواهم کرد که مرحله ابتدایی انجام معاملات خود را بهینه تر و با ضرر کمتری سپری کنید.
3. من باهوش ترین فرد دنیا نیستم
این جمله یکی از اصلی ترین قوانین معامله گری است. این قانون مانند اندیکاتور برای معامله گران می باشد که سطح فعلی پیشرفت آن ها را نشان می دهد. تشخیص این مساله بسیار آسان است: هر چقدر بیشتر این جمله را انکار کنید، اشتباه های شما بیشتر خواهد شد. هر چقدر این عبارت را بیشتر قبول کنید ذهنیت شما بیشتر آماده انجام معاملات می شود. نکته مهم اینجاست که “من باهوش ترین نیستم” به این معنا نیست که “من احمق هستم” و “چیزی از معاملات نمی دانم”. این جمله به این معناست که “من این توانیی را دارم که جوانب مساله را درک کنم” چرا که بازار های مالی رفتار خیلی خاصی دارند. اعتقاد به خلاف این جمله احمقانه به نظر می رسد. و همچنین “اگر من دلایل محکمی داشتم که قیمت بالا خواهد رفت، باز هم ممکن است پایین بیاید”.
در مرحله بعد اگر فهمیدیم که ما “باهوش ترین” نیستیم، این امر نشان دهنده این است که هیچ دلیل اساسی و مشخصی برای وجود خطا در مراحل شروع انجام معاملات وجود ندارد. با این حال مشکلات جزئی تر همچنان وجود دارند همانند: وارد نشدن به بازار طبق سیستم معاملاتی، تنبلی در فرآیند بلند مدتی آزمایش سیستم های معاملاتی ( من پیشنهاد می کنم از شبیه ساز های معاملاتی استفاده کنید، این ابزار زمان زیادی را برای شما ذخیره خواهند کرد)، نادیده گرفتن یا درست عمل نکردن به قوانین مدیریت سرمایه.
اما ما باهوش ترین نیستیم، بنابراین ما هنوز نمی دانیم چطور باید در بازار رفتار کنیم. بله ما مقالاتی را که توسط یک نویسنده در مورد مدریت ریسک نوشته شده را می خوانیم و میدانیم که باید قواعد مدریت ریسک را رعایت کنیم و به صورت جدی فقط استراتژی معاملاتی خودمان را دنبال کنیم و همچنین می دانیم تنها راز موفقیت دستیابی به نتایج مستمر می باشد اما هنوز در عمل آن را اثبات نکرده ایم. همچنین چرا باید ما تمام حرفهایی که یک فرد ادعا دارد صحیح است را باور کنیم؟ چرا باید ما عقاید و پیشنهدات یک نقر را وحی منزل بدانیم؟ دقیقا چطور می توانیم متوجه شویم شخص دارد حقیقت را می گوید یا خیر؟ شما فقط با کسب تجربه توسط انجام معامله عملی می توانید این حقیقت را کشف کنید. پس در این صورت نتایج مستمر را با “شرطبندی کل سرمایه روی چند معامله ” مقایسه کنید و واقعا ارزش بدست آوردن نتایج مستمر را درک کنید یا بفهمید که رعایت نکردن اصول مدریت ریسک واقعا باعث ضررمان می شود یا نه و بقیه قوانین معاملاتی که در مورد آن بحث می شود را عملا درک کنید. برای جمعبندی ، لازم است که همه نکات را خودتان تجربه کنید، پس مطالب گفته شده در این مقاله را به جای اینکه قانون ثابت بدانید فقط به عنوان یک سری پیشنهاد در نظر بگیرید.
نکته مهم اینجاست که “من باهوش ترین نیستم” به این معنا نیست که “من احمق هستم” و “چیزی از معاملات نمی دانم”. این جمله به این معنیست که “من این توانیی را دارم که جوانب مساله را درک کنم” چرا که بازار های مالی رفتار خیلی خاصی دارند. خلاف این حرف این احمقانه به نظر می رسد. و همچنین “اگر من دلایل محکمی داشتم که قیمت بالا خواهد رفت ، باز هم ممکن است پایین بیاید”
اگر یاد گرفتیم که باهوش ترین فرد نیستیم و نمی دانیم یک تصمیم معاملاتی دقیقا در آینده چه نتیجه ای خواهد داد، پس ما به چه چیزی نیاز داریم؟ ما به چیزی نیاز داریم که به ما کمک کند استراتژی های معاملات زیادی را با کمترین زیان ممکن اجرا کنیم.
به عبارت ساده تر شما باید فرآیند یادگیری خود را توسط "آزمون و خطا" انجام دهید و در نظر داشته باشید که این پروسه ضرر زیادی برای شما ایجاد نکند.
متاسفانه بهترین روش برای موفقیت در هر کسب و کاری همین روش آزمون خطاست. این مرحله کسل کننده و خسته کننده بوده و زمان زیادی می برد و به همین دلیل معمولا افراد در این مرحله تنبلی می کنند. علاوه بر این، ممکن است در طی این فرآیند شکست های زیادی را تجربه کنید و به نا امیدی برسید و تصور کنید که همه کارها را به اشتباه ترین حالت ممکن انجام می دهید البته داشتن چنین احساسی خوشایند نمی باشد. به این خاطر است که اکثرا مردم به جای بهبود مهارت های خود دنبال میان بر یا نوعی ترفندی هستند که بدون تلاش آن ها را به سود برساند. معامله گری، عادت همیشگی انسان یعنی “رسیدن سریع و آسان به پول ” به کمک حس “من باهوش ترین فرد هستم” را تشدید خواهد کرد. و این حس از آنجا شروع می شود که: افراد مبتدی در ابتدا ربات های معاملاتی را برای مثال با 200 دلار خریداری می کنند که اکثرا حتی اطلاع ندارند این ربات ها بر اساس چه الگوریتمی کار می کند، در یک دوره معاملاتی شرکت می کنند سپس در دوره های دوم و سوم و... به امید بدست آوردن راز بازار ثبت نام می کنند تا با استفاده از آن به یک میلیارد دلار درامد برسند و به کسانی که سخت در تلاش هستند تا مهارت های خود را بهبود دهند نگاه مغرورآمیزی دارند. معامله گران حرفه ای پیشنهاد های مختلفی در فروم ها و جاهای مختلف ارائه می کنند که شما به علت لجاجتی که در مقابل یاد گرفتن دارید حاضر هستید هرچیزی را باور کنید اما سراغ فرآیند یاد گیری نروید =) اگر بفهمید که بدون داشتن یک روند آموزشی و تمرینات مستمر و پیشرفت تدریجی موفقیت امکان ندارد، شروع معامله گری برای شما آسان تر از شروع فردی مثل من خواهد بود چرا که من هم مانند اکثریت مردم فکر می کردم باهوش ترین فرد دنیا هستم =)
اگر بفهمید که بدون داشتن یک روند آموزشی با تمرینات مستمر و پیشرفت تدریجی موفقیت امکان ندارد، آغاز معامله گری برای شما آسان تر از آغاز معامله گری فردی مثل من خواهد بود چرا که من هم مانند اکثریت فکر می کردم باهوش ترین فرد دنیا هستم =)
خب ، شما باید به گونه ای آموزش ببینید که به جای انجام تمام خطا های ممکن روش آگاهانه ای را برای معامله گری ابداع کنید و بفهمید چه نکته ای ( برای حال حاظر) مفید است و کدام ارزش کمتری دارد. چگونه می توان این مساله را درک کرد؟ جواب این سوال ساده است. باید شروع به معامله گری کنید. حال می پرسید چگونه می توان هزینه آموزش را پایین آورد؟ باز هم جواب ساده است باید یک حساب سنت یا دمو باز کنید. حال کدام یک بهتر است؟ بیایید در ادامه بخوانیم.
4 . حساب دمو یا سنت (cent)؟
در واقع این سوال کمس اشباه است =) فرض کنید وقتی می خواهید رانندگی یاد بگیرید و بار اولتان است که پشت فرمان نشسته اید بپرسیم که رانندگی با 30 مایل بر ساعت برای شما مناسب است یا 100 مایل بر ساعت؟ شاید به شما بگویند که تفاوت زیادی وجود ندارد، شما در اکانت سنت فقط چند سنت از دست می دهید. من همچنان نمی خواهم نصیحتتان کنم اما می خواهم نظریات خودم را با شما در میان بگذارم.
بیاید تریدینگ را کنار بگذاریم. وقتی هر فردی می خواهد وارد صنعتی شود اصلا اطلاعی ندارد قرار است چه کاری انجام دهد و با “یک صفحه سفید کاغذ” یا “پتانسیل خالص” و یا هر چیزی که شما برای این شرایط می نامید مواجه می شوند. پس آنها نیاز دارند بعضی ار مفاهیم اساسی را در مورد شغلی که می خواهند شروع کنند را مطالعه کنند و طبق این اطلاعات کار هایی با پیچیدگی بیشتر انجام دهند. برای مثال فوتبال را در نظر می گیریم در ابتدا یک فوتبالیست یاد می گیرد که چگونه می توان همزمان که توپ را هدایت می کند بدود، سپس بدن خود را برای انجام دادن حرکات جدید آماده می کند.
چرا که بدن افراد مبتدی به داشتن چنین تجربه ای عادت نکرده است در مرحله بعد آنها برای ضربه زدن درست به توپ آموزش می بینند. در این مرحله گل زدن مطرح نیست و فقط باید یاد بگیرند که درست شوت کنند. در ابتدا اکثر توپ ها اشتباه شوت می شوند چرا که بدن هنوز نمی داند پاها را باید چگونه تنظیم کند. بدن با توجه به توصیه های مربی، موقعیت های مختلف را آزمایش کرده و مناسب ترین آن را انتخاب می کند. زمانی که بتوانند با توپ بدوند و شوت درستی داشته باشند به آن ها یاد داده می شود چطور می توان پاس کوتاه یا عمقی داشت، و سپس چطور باید پایین یا بالای دروازه را برای شوت زنی انتخاب کرد و ...
همانطور که می بینید این تمام اصول اولیه نیست، افراد وقتی ماهر می شوند که واقعا بتوانند به صورت عملی مهارت های خود را بهبود بخشند. یعنی فقط زمانی می توانند این کار را انجام دهند که علایق خود را درک کنند برای مثال باید تصمیم بگیرند که می خواهند در دفاع بازی کنند یا می خواهند حمله کنند، از جناحین حمله کنند یا از مرکز زمین شروع کنند. حال زمانی که فهمیدند در کدام بخش استعداد بهتری دارند و کدام یک را بیشتر دوست دارند می توانند به شرطی که تلاش مستمری داشته باشند به یک ستاره فوتبال تبدیل شوند.
با این حال غیر ممکن است به کسی که مبتدیات و اصول را اشتباه انجام می دهد یک مساله پیچیده را آموزش داد. رد کردن موارد ابتدایی و پرش به موضوعات پیچیده در نهایت هیچ فایده ای برای فرد نخواهد داشت چرا که فرد باید به پله اول برگشته و همه مسائل را از ابتدا یاد بگیرد که این فرایند زمان زیادی را به هدر خواهد داد.
غیر ممکن است به کسی که مبتدیات و اصول را اشتباه انجام می دهد یک مساله پیچیده را آموزش داد.
ببخشید، حواسم پرت شد =) دقیقا مانند فرایند به وجود آمدن یک فوتبالیست حرفه ای که باهم خواندیم، پروسه تبدیل شدن به یک تریدر حرفه ای نیز به این شکل می باشد:
1 . چند سیستم معاملاتی را انتخاب کرده و برای مدتی با آنها شروع به انجام معاملات کنید ( بهتر است برای جلوگیری از آزمایش روش های مشابه هر بار به صورت مختلفی وارد بازار شوید). در این حالت شما متوجه خواهید شد کدام استراتژی مناسب شما می باشد.
2 .پس از آزمایش و انتخاب یک یا دو مورد استراتژی در پله اول، آنهارا در تایم فریم های مختلف تست کنید. برای مثال در ابتدا استراتژی خود را در M5 تست کنید، سپس با H1 و در انتها D1 . مجددا بهینه ترین حالت برای خود را تشخیص دهید. در این مرحله هنوز نباید به فکر “سود کردن” بود.
3 .مدریت سرمایه را در معاملات خود لحاظ کنید. برای تمامی معاملات خود 5 درصد از سپرده را به عنوان ریسک در نظر بگیرید. شاید در اینترنت محاسبه دقیق این آمار را یاد گرفته باشید اما مهمترین مساله در این بخش این است که درصد ریسک برای تمامی معاملات یکسان باشد.
4 . زمانی که متوجه شدید کدام استراتژی را بیشتر دوست دارید و کدام تایم فریم برای شما مناسب است، و چه مقدار ریسک باید در هر معامله لحاظ کنید، حال می توانید معاملات را با استراتژی مورد نظر شروع کرده و آمار بدست آمده را در جایی ثبت کنید (جمع آوری اطلاعات باید عادلانه انجام شود). شما باید تمام معاملات خود را در آنجا لحاظ کنید، یعنی هر دو نوع معامله ای که طبق استراتژی یا غیر آن انجام داده اید (“معاملات اتفاقی”، “من مطمئن بودم که نباید در این نقطه خرید انجام می دادم، پس طبق سیستم معاملاتی خود عمل نکردم و در این نقطه فروش انجام دادم” و غیره. در این مرحله ممکن است گاهی اوقات همانند مثال بالا مجبور شوید که ضد سیستم معاملاتی خود عمل کنید و در این مرحله این امر کاملا طبیعی است اما تا زمانی که نتیجه ی اینگونه معاملات را بر روی بر آیند کاری خود محاسبه نکنید و یاد نگیرید که مسئولیت معاملات خود را بر عهده بگیرید، باید آنقدر مطالعه کنید تا به یک تریدر تبدیل شوید).
5 . اتمام 50 معامله اول، در این مرحله شما معاملاتی که در آن ها بر اساس سیستم وارد شده اید و ورود هایی که بر اساس سیستم معاملاتی انجام نشده را بررسی کنید. اگر معاملاتی که مطابق سیستم انجام شده است سود بیشتری دارد که بسیار عالی. اگر معاملات غیر سیستمی پر سود تر بودند، به دنبال این باشید که چگونه می توانید سیستم را تغییر دهید. برای مثال در ابتدا مقدار حد ضرر را تغییر دهید، مقدار سود دهی برای خروج از بازار را کم یا زیاد کنید و یا می توانید زمان ورود به بازار و بقیه موارد را بررسی کنید. در این مورد می توان کارهای زیادی انجام داد. نیاز نیست که صرفا نتیجه مثبتی داشته باشید. اگر معاملات شما تحت سیستم معاملاتی منجر به از دست دادن ” 30 دلار “ شود و معاملاتی که تحت سیستم نبوده منجر به از دست دادن “ 100 دلار ” شده است به این معنی است که سیستم معاملاتی شما بهتر از معاملاتی که خارج از سیستم انجام داده اید عمل کرده است.
بدترین و وحشناک ترین حالت ممکن زمانی پیش می آید که شما بگویید “من نمی توانم به این شکل ادامه دهم لطفا بیخیال من یکی شوید”. احتمالا این فکر به ذهنتان می آید که همه چیز بی معنی است و شما باید معامله گری را به کل بیخیال شوید در این حالت نیاز دارید “تا کمی هم با اکانت سنت معامله انجام دهید شاید شانس با شما یار بود” و ادامه این روال. پس ذهن شما ایده های سرگرم کننده ی زیادی را به شما پیشنهاد می دهد تا جلوی عذاب کشیدن شما را بگیرد. اگر این مرحله را دست کم بگیرید موفقیت از شما دور تر و دور تر خواهد شد. برای مثال خود من متوجه شدم که با گوش دادن به موزیک های آرام و لطیف می توانم ذهن خودم را آرام تر کنم و کم تر عذاب بکشم. و همچنان آن را انجام می دهم (شما چه فکر می کنید؟ در معامله گری هیچ کمالی وجود ندارد فقط می توانید به دنبال کسب کمال باشید). کانال های رادیویی خوبی وجود دارند، کمی به آهنگ های ملایم و جاز گوش کنید و با یک فنجان قهوه یا چای شروع به معامله گری کنید. حداقل 3 بار در هفته و یک ساعت در روز به روش خود ادامه دهید و در این مرحله از بسیاری از معامله گران مبتدی جلو تر هستید.
6 .مرحله به مرحله، سیستم معاملاتی خود را در بازار معاملات بهتر اجرایی خواهید کرد و زمانی که نتیجه نهایی خود را به سر به سر یا اندکی سود رساندید...
7 .در این مرحله برخی از قواعد روانشناسی را در معاملات خود لحاظ کنید. من تاکید می کنم که روانشناسی باید در مرحله 7 ام به استراتژی معاملاتی شما اضافه شود یعنی زمانی که مغز شما تجربیات لازم برای معامله گری و توانایی تجزیه تحلیل کامل عملکرد معاملاتی شما را دارا می باشد بنابراین شما از این پس در روند معاملات احساساتی نخواهید شد. اگر روانشناسی را قبل از این مرحله در روند معاملات دخیل کنید ممکن است این کار باعث شود که فقط خودتان را ببازید. چرا که زمانی که معامله های شما با شکست مواجه شد به جای اینکه یادتان باشد در حال آموزش دیدن هستید تمرکزتان روی عذاب روحی که می کشید خواهد بود. بنابراین راه شما طولانی تر و سخت تر از قبل خواهد شد و وقت شما بیشتر هدر داده خواهد شد.
چگونه می توان از روانشناسی در انجام معاملات بهره برد؟ جواب خیلی ساده است. شما باید شروع به انجام معاملات با پول واقعی کنید. با این حال باید به یاد داشته باشید هدف اصلی شما این است که “سعی و خطا ” های شما کمترین میزان ضرر مالی و جانی را داشته باشد. بنابراین برای جلوگیری از آسیب دیدن سرمایه و اعصاب، یک حساب سنت باز کرده و معاملات را با روش خود در این حساب انجام داده و اطلاعات و آمار معاملات را آنالیز کرده و سیستم معاملاتی خود را بهبود دهید.
8 . زمانی که کار را با حساب سنت شروع کردید به کار کردن با معاملاتی که طبق سیستم معاملاتی تان نمی باشد علاقه مند خواهید شد و این احساس برای همه به وجود می آید. در این مرحله ذهن شما به طور کامل با بازار سازگار نشده است( و به یاد داشته باشید اگر بدن شما به اندازه کافی تمرین نداشته باشد، نیاز خواهد داشت همه چیز را امتحان کند) پس نارحت نباشید، این مرحله هم باید طی شود تا پروسه به طور کامل انجام شود.با گذشت زمان بیشتر، معاملات شما متعادل شده و انجام معامله در اکانت دمو یا یا اکانت اصلی هیچ تفاوتی برای شما نخواهد داشت.
9. سپس شما باید آمار وا طلاعات بدست آمده معاملات را بررسی کرده و سیستم معاملاتی خود را کم کم بهبود دهید. سپس می توانید حجم معاملاتی خود را افزایش دهید.
در اصل این تمام کارهایی بود که یه تریدر باید برای پیشرفت اصولی انجام دهد. شاید در نظر خیلی ساده به نظر برسد، اما در عمل انجام این کارها بسیار سخت می باشد هر چقدر صبر بیشتری به خرج دهید و به صورت متوالی معاملات را انجام دهید، فرصت بیشتری برای انجام خطا و بهبود عملکرد خود خواهید داشت. هیچ معجزه ای از این نظر وجود ندارد. به اطراف خود نگاه کنید افراد زیادی در کسب و کار های مختلف مشغول به کار هستند فقط با پشتکار و صبر زیاد و صادق بودن می توانند به موفقیت دست یابند.
هر چقدر صبر بیشتری به خرج دهید و به صورت متوالی معاملات را انجام دهید، فرصت بیشتری برای انجام خطا و بهبود عملکرد خود خواهید داشت.
اگر می خواهید زمان خود را تلف نکنید، تا زمانی که یک مرحله را به طور کامل تمام نکرده اید، مرحله بعدی را آغاز نکنید. متاسفانه من شخصا در انجام بعضی از مراحل تنبلی به خرج دادم و در نهایت مجبور شدم به پله اول “بازگشته” و از ابتدا به صورت صحیح شروع کنم. امیدوارم شما هم صبور بوده و استقامت خود را حفظ کنید.
پا نوشت: آیا نوشته ی من مورد پسندتان قرار گرفت؟ لطفا در شبکه های اجتماعی آن را به اشتراک بگذارید: این بهترین ''تشکر'' خواهد بود :)
لینک های مفید:
- پیشنهاد می کنم که با یک کارگزار (بروکر) مطمئن معامله کنید اینجا. سیستم این امکان را به شما می دهد که یا خودتان به معامله بپردازید یا معامله ی معامله کنندگان موفق از سرتاسر دنیا را کپی کنید.
- در پلتفرم لایت فایننس از کد تشویقی BLOG برای گرفتن امتیاز سپرده گذاری 50% استفاده کنید. به هنگام سپرده گذاری سپرده گذاری در حساب معاملاتی خود تنها لازم است که این کد را در محل مناسب وارد نمایید.
- کانال تلگرام با تحلیل های باکیفیت، مطالب مربوط به فارکس، مقالات آموزشی، و سایر مطالب مفید برای معامله گران https://t.me/farsi_forex_trading_blog

محتوای این مقاله بیانگر نظر نویسنده است و لزوماً بیانگر موضع رسمی کارگزار لایت فایننس نیست. مطالب منتشر شده در این صفحه صرفاً برای اهداف اطلاعاتی ارائه شده است و نباید به عنوان ارائه مشاوره سرمایه گذاری برای اهداف دستورالعمل 2014/65/EU مورد نظر تلقی شوند.
بر اساس قانون کپیرایت، این ماده مالکیت معنوی محسوب میشود که شامل ممنوعیت کپی و توزیع آن بدون رضایت میباشد.