در اینجا به بررسی دلایل اشتباهات رایجی که برای تریدر های تازه کار رخ می دهد خواهیم پرداخت
با سلام خدمت شما دوستان گرامی!
اینبار قصد دارم درباره ی اشتباهات رایجی که اغلب تریدر های مبتدی دچار آنها می شوند با شما صحبت کنم، همچنین به منظور پیشگیری از آن ها راهکار هایی را برای شما ارائه خواهم داد.
اگر در اینترنت جمله ی "اشتباهات رایج معامله گران مبتدی" را جستجو کنید، اطلاعات زیادی خواهید یافت که اغلب آنها توسط افرادی نوشته شده اند که دانش بالایی درباره ی معامله گری ندارند. محتوای این مقالات اغلب به صورت سطحی و بدون جزعیات دقیق نوشته شده اند و توضیح دقیقی به خوانندگان ارائه نمی دهند. به طور مثال:
- برای معاملات خود حد ضرر قرار دهید
- نباید خلاف روند بازار معامله کنید
- بد نیست که درباره ی معاملات فارکس چیزی بیاموزید
شاید از خود بپرسید، که چرا از نظر من، نویسنده ی این گونه مقالات از دانش بالایی در زمینه ی فارکس برخوردار نیستند؟ جواب این سوال به طور کامل در این مقاله ارائه شده است.
1. دلیل اشتباهات معامله گران
قضیه از این قرار است که، در ابتدا، هر تریدری توسط احساسات خود تصمیم گیری می کند، آنها می خواهند که یک شبه بازیگران بزرگ بازار را شکست دهند و در هر معامله ی خود صدها هزار پیپ سود کنند، و حتی زمانی که ضرر میکنند، اشتباهات خود را نمی پذیرند؛ لیست کاملی از مواردی که معامله گران را تحت تاثیر قرار می دهد وجود دارد. طبق آناتومی، این گونه موارد توسط قسمتی از مغز به نام "مغز خزنده" به وجود می آیند و این عوامل از غرایز انسان ناشی می شوند که در طول هزاران سال تکامل یافته اند. با این حال، منطق، نظم و انظباط و دیگر احساسات از این قبیل، در قسمت های جوان تر مغز نسبت به "مغز خزنده" قرار دارند.
حال، به خاطر بیاورید، چه اتفاقی برای شما می افتد در لحظه ای که اتفاق ناگهانی / ترسناک / غیر منتظره ای رخ می دهد. برای مثال، قصد دارید از یک چهار راه عبور کنید و فکر شما درگیر است، یک خودرو به صورت ناگهانی در مقابل شما ترمز می کند. چه اتفاقی خواهد افتاد؟ طبیعتا میترسید و عکس العمل نشان می دهید! بعضی از افراد بر این باورند که می توانند یکسری رفتار ها و احساسات خود را کنترل کنند، به طور مثال با خود می گویند که "امروز از هیچ خودرویی نمی ترسم و در هنگام تصادف عکس العمل نشان نخواهم داد"، اما وقتی دوباره در همان شرایط قرار بگیرند، همان کار را تکرار خواهند کرد، زیرا این رفتار یک نوع عکس العمل غریزی است که برای مقابله با خطر اتفاق می افتد.
اشتباهات معامله گران از قسمتی از مغز به نام "مغز خزنده" ناشی می شوند، که باعث به وجود آ مدن رفتار های غریزی در انسان می باشد. منطق، نظم و انظباط و دیگر احساسات از این قبیل، در قسمت های جوان تر مغز نسبت به "مغز خزنده" قرار دارند.
در نظر داشته باشید که افراد مبتدی همیشه در شرایط پر استرس قرار می گیرند، مغز آنها به صورت تمام وقت مشغول است و سعی می کنند در هر لحظه حرکات قیمت را پیش بینی کنند، برای همین مدام شکست می خورند. به همین دلیل است که نظم و انضباط، پیروی از قوانین، نظارت بر "اشتباهات معاملاتی"، جزو بخش دیگری از مغز هستند که با تقویت آنها می توان به یک تریدر موفق تبدیل شد.
وقتی یک شخص سعی میکند غرایز خود را کنترل کند، همانند این است که یک مرد قوی هیکل و بلند قد، از دوست لاغر خود بخواهد که در هنگام دعوا جلوی او را بگیرد. در زمان هایی که انسان به صورت غریزی عمل می کند، مغز او دچار شوک شده و به صورت ناخود آگاه تمام چیز هایی که آموخته را فراموش می کند و طبق غریزه ی خود عمل می کند:)
حال بیاید به اشتباهات رایج معامله گران بپردازیم.
2. من می خواهم مطالعه کنم، همه چیز را درک کنم و مرتکب هیچ اشتباهی نشوم...
2.1. حد ضرر...
در حقیقت حد ضرر سطحی است که توسط تریدر تعریف می شود تا اگر معامله در جهت پیشبینی شده حرکت نکرد، میزان ضرر بیشتر از این حد تایین شده، رشد نکند. همه ی ما درباره ی حد ضرر و نقش مهم آن در معاملات و کم کردن ریسک مطالب زیادی می دانیم و می توانیم ساعت ها درباره ی آن بحث کنیم، اما زمانی که شروع به معامله می کنیم تمام این دلایل منطقی را فراموش می کنیم و طبق غریزه وارد استرس و نگرانی می شویم و مدام سعی در تحلیل دوباره ی قیمت و تغییر دادن دستور های معاملاتی خود داریم.
زمانی که حد ضرر معامله گران مبتدی فعال می شود با خود می گویند "دلیل ضرر کردن من این است که نتوانستم روند قیمت را به درستی پیش بینی کنم و بازار با این کار من را تنبیه کرده است". به همین دلیل بعضی تریدر ها بر این باورند که برای جلو گیری از تنبیه شدن توسط بازار و جلوگیری از احساس حقارتی که توسط تحلیل اشتباه خود پیدا کرده اند، باید تحلیل را به صورت خیلی حرفه ای بیاموزند و تمام کتاب ها و استراتژی ها را مطالعه و بررسی کنند.
در اینجا نمی توان هیچ کس را مقصر دانست، چون ما به همین روش در زندگی، تجربه کسب می کنیم: اگر یک تجربه ی تلخ و دردناک داشته باشیم، سعی می کنیم آن را فراموش کنیم؛ اگر مورد سرزنش قرار بگیریم، سعی می کنیم آن کار را تکرار نکنیم تا دوباره سرزنش نشویم. بنابراین به طور کلی دو راه وجود خواهد داشت:
1. راه اول (این روش محبوبیت کمتری دارد) این است که بعد از فعال شدن حد ضرر، تریدر به این نتیجه می رسد که دانش کمی داشته است، و تصمیم می گیرد که کتاب ها و استراتژی های مختلف را بخواند و بررسی کند، و نتیجه ی مطالعات خود را بر روی حساب های دمو تمرین کند تا بتواند استراتژی خود را قدم به قدم و به صورت تدریجی بسازد.
2. راه دوم که محبوبیت بیشتری نیز دارد، این است که، تریدر تصمیم می گیرد از حد ضرر استفاده نکند. بدون حد ضرر تریدر احساس سر خوردگی و سرزنش پیدا نمی کند ولازم نیست به اشتباهات خود اعتراف کند. این مسعله زمانی تشدید می شود که تریدر به این نتیجه می رسد "اگر معامله ی من در ضرر سنگین رفت، هیچ اشکالی ندارد، زیرا بازار نهایتا باز خواهد گشت". بعضی از تریدر ها از این شیوه ی معامله استفاده می کنند و اغلب آنها در نهایت، ضرر های بزرگی می کنند، در بعضی موارد دیده شده است که تریدر کل سرمایه خود را از دست می دهد.
دلیل این مشکل چیست؟ زیرا بسیاری از معامله گران درک درستی از حد ضرر ندارند، و افراد بی تجربه در زمینه ی تجارت نمی توانند اصل تجارت را توضیح دهند.
اصل تجارت این است که: حد ضرر، هزینه ای است که معامله گر باید در ازای معاملات سود ده خود بپردازد. به عبارت ساده تر: در قالب یک مثال ساده اینطور میتوان گفت که از هر 10 معامله ی شما حداقل 5 تای آنها باید سود ده باشد و در هر معامله به ازای هر 50 پیپ سود، حد اکثر باید 25 پیپ حد ضرر داشته باشید.
اگر طبق محاسبات بالا معامله انجام دهیم و 5 معامله ی ضرر ده داشته باشیم، بعد از یکسری محاسبات ساده به نتایج زیر خواهیم رسید:
5*50=250 پیپ سود
5* 25=125پیپ ضرر
250-150= 125 پیپ سود در مجموع
بنابراین شما برای بدست آوردن 250 پیپ سود باید هزینه ای برابر 125 پیپ بپردازید که در اصل این هزینه همان حد ضرر شما است! یعنی شما باید 5 معامله با ضرر کوچک و 5 معامله با سود بزرگ انجام دهید تا در مجموع سود کرده باشید. خیلی از افراد بر این باورند که بازار فارکس تفاوت زیادی با بازار سهام دارد زیرا آنها برآیند کار خود را محاسبه نمی کنند آنها معاملات سود ده و ضرر ده خود را به صورت جداگانه محاسبه می کنند. اما در اصل روش محاسبه به این صورت است که باید مقدار سود کل یک دوره و ضرر آن دوره از هم کم شود تا میزان سود کل بدست آید، باتوجه به مثال بالا انگار که شما یک کالا یا سهام را به قیمت 125 خریده اید و با قیمت 250 فروخته اید. به نظر شما این تشبیه منطقی تر نیست؟ "شما هیچ وقت نمیتوانید کالایی را به قیمت صفر بخرید و با قیمت 250 بفروشید". و هیچ کس حاضر نیست تمام سرمایه ی خود را بر روی کالایی بگذارد که ارزش فعلی آن صفر است. اما بنا بر دلایلی بعضی از تریدر ها حاضر هستند تمام سرمایه خود را وارد ریسک کنند و حد ضرر قرار ندهند زیرا نمی خواهند قبول کنند که معامله ی آنها اشتباه بوده است.
حد ضرر سطحی است که توسط تریدر تعریف می شود تا اگر معامله در جهت پیشبینی شده حرکت نکرد، میزان ضرر بیشتر از این حد تعیین شده، رشد نکند. و زمانی که فعال شد، نباید ناراحت شوید، زیرا شما فقط هزینه ی معاملات سود ده خود را پرداخت کرده اید.
میتوان هیمن قیاس را برای کسب و کار نیز استفاده کرد. مثلا یک سری مکرر از حد ضرر های فعال شده را می توان با یک دوره ی ضرر دهی در کسب و کار مقایسه کرد. وقتی بازرگانان مبتدی هنوز نمی دانند، کجا می توانند محصولات را با قیمت ارزان تر خریداری کنند، کدام محصولات کیفیت بالاتری دارند، چه زمانهایی بهتر است که معامله انجام ندهند و غیره. کسب و کار آنها سود دهی نخواهد داشت.
اگر بتوانید به این درک برسید که حد ضرر در اصل هزینه ای است برای معاملات سودده شما نه تنبیه بازار، به طور قابل ملاحظه ای پیشرفت خواهید کرد و استرس ناشی از فعال شدن حد ضرر پایین خواهد آمد.
2.2. انجام معاملات در داخل روند: ماهیت
در هنگام انجام معاملات در روند یک مشکل بزرگ برای تریدر ها به وجود می آید. وقتی جهت روند مشخص می شود، در هر لحظه به نظر می رسد که روند قیمت عوض خواهد شد و روند ادامه نخواهد یافت.
بدون درک صحیح از بازار و این قانون "همیشه در روند معامله کنید"، ممکن است یک تریدر، فرصت های سود ده زیادی را از دست بدهد. افرادی که تا به حال معامله انجام نداده اند نمی دانند که نباید "در جهت روند معامله انجام دهند"، بلکه باید در جهتی که سود بلقوه ی بیشتری وجود دارد معامله انجام دهند. و همیشه این دو لحظه همیشه همزمان نیستند.
معامله گران نباید "در جهت روند معامله انجام دهند"، بلکه باید در جهتی که سود بلقوه ی بیشتری وجود دارد معامله انجام دهند.
2.3.نداشتن دانش کافی
من تا حدودی با کمبود دانش کافی برای انجام معاملات مخالفم (البته هر تریدری باید روش کار با ابزار های اصلی و موارد پایه ای بازار را بیاموزد). من به شخصه کتاب های زیادی را در زمینه ی معامله گری مطالعه کرده ام. در اغلب آنها اطلاعاتی وجود داشت که انجام آنها در واقعیت امکان پذیر نبود. البته منظور من انجمن ها یا فرد به خصوصی نیست. از نظر من یک تریدر لازم نیست که همه چیز را در باره ی بازار بداند و یادگیری کلی بازار یک امر اختیاری است (البته یاد گیری کامل فایده هایی نیز دارد و من آنرا انکار نمی کنم).
برای درک شرایط فعلی بازار، دانستن دو چیز کافیست:
- درک اینکه چرا قیمت در جهت های مختلف حرکت می کند (درک سطوح عرضه و تقاضا)
- درک انواع سفارشات و ارتباط بین آنها چیست.
کلش همین بود. چرا انقدر کم؟ زیرا این موارد تنها چیزهایی هستند که در انجام معاملات به شما کمک خواهند کرد و شما فقط با دانستن دو مورد بالا می توانید بر روی نمودار قیمت معامله انجام دهید. زیرا خرید و فروش معامله گران در سرتاسر دنیا به صورت سطوح عرضه و تقاضا در می آیند.
دیگر اطلاعات در مورد معامله گری، به خصوص اندیکاتور ها و الگوهای جادویی که توسط یکسری افراد و یا حتی بزرگان وال استریت در اختیار عموم قرار می گیرند، و یا یاد گیری دانش انجام معاملات در زمان های شلوغی بازار و بررسی حرکات بازیگران بزرگ و غیره. فقط شما را از ماهیت اصلی بازار دور می کنند.
شما فقط کافیست که بدانید که نوسانات قیمت برپایه ی سطوح عرضه و تقاضا اتفاق می افتد. و منحنی قیمت نتیجه ی خرید و فروش تریدر ها در سطح جهان است.
در این مقاله بیشتر تمرکز خود را روی اشتباهات رایج معامله گران می گذارم. می خواهم توجه شما را به علت این اشتباهات جلب کنم. امیدوارم که این مطالب بتواند به شما کمک کند تا دچار این اشتباهات نشوید. البته بسیاری از تریدر ها با مرتکب شدن همین اشتباهات تجربه کسب می کنند. اما شما فقط کافیست در اینجا آنها را مطالعه کنید و از این اشتباهات درس بگیرید.
3. چرا من اینطوریم...؟
3.1.اول
اولین دلیل رفتار غیر منطقی معامله گران، این است که میخواهند بدانند قیمت به کجا خواهد رفت. این تمایل ناشی از این است که تریدر ها بر این باورند که روشی مخفی وجود دارد تا بتوانند همیشه روند قیمت را درست پیشبینی کنند. این گونه باورها در نهایت به موارد زیر منجر می شوند:
- انتظار برای فعال شدن حد ضرر (هر لحظه فکر می کنید که ممکن است قیمت برگشت انجام دهد)
- تنظیم کردن حد ضرر در فراتر از جایی که اولین بار تنظیم شده بود (میترسید که قیمت حد ضرر شما را فعال کرده و سپس در جهت معامله ی شما حرکت کند به همین دلیل مدام حد ضرر را بیشتر می کنید)
- اعتقاد به "استراتزی با بازده صد درصد" و چیز های دیگر.
فکر می کنند که خودشان بی تجربه هستند، بسیاری از معامله گران به طور منطقی می فهمند که "اگر به دلیل عدم تجربه نتوانم کاری را انجام دهم، ممکن است شخصی با تجربه ی بیشتر بتواند آن کار را انجام دهد." بر همین اساس، تریدر های مبتدی ممکن است شروع به خواندن کتاب های مختلف، عضویت در انجمن ها، و یا حتی خرید اندیکاتور ها و ربات های جادویی کنند که سازنده ی آنها تضمین کرده ماهانه 999% سود ثابت خواهد داشت. اینگونه افراد امید وارند که روشی پیدا کنند که همیشه بتواند بازار را درست پیشبینی کند. با این حال بیاید ببینم واقعا که بر اساس منطق چه چیز هایی برای پیشبینی بازار لازم است.
همانطور که می دانید، حرکات قیمت به دلیل عرضه و تقاضا اتفاق می افتند. هر دوی آنها به دلیل دستور های خریداران و فروشندگان در بازار اتفاق می افتند: بعضی از تریدر ها می خواهند در سطح فعلی بازار معامله ی خرید انجام دهند که با این کار به قدرت تقاضا اضافه می کنند، دیگر تریدر ها می خواهند معامله ی فروش انجام داده و به قدرت عرضه اضافه کنند. اما باید به یاد داشته باشیم که تریدر ها ممکن است دلایل مختلفی برای خرید یا فروش داشته باشند. با این حال، قیمت توسط دلایل تصمیم گیری ها تغییر نمی کند بلکه خود این تصمیمات هستند که روند قیمت را مشخص می کنند. اگر یک صندوق با هدف رشد بلند مدت، یورو را به قیمت 1.20000 خریداری کند و یک تاجر آمریکایی یورو را با همان قیمت خریداری کند، از نظر تأثیرگذاری بر قیمت هیچ تفاوتی نخواهد داشت. آنها هر دو سفارش خرید می دهند، زیرا اکنون نیاز به خرید دارند. در مورد فروش هم همینطور است.
قیمت تحت تاثیر دلایل تصمیم گیری معامله گران قرار نمی گیرد بلگه از خود این تصمیمات تاثیر می پذیرد.
بنابراین، قیمت لحظه ای فارکس بیانگر نیاز مردم برای یکی از ارزهای موجود در بازار است. اگر قیمت در حال افزایش باشد، یعنی افراد زیادی به دلایل نا معلوم به آن ارز احتیاج دارند: چنین اتفاقی ممکن است در اثر تقاضای بالا برای کالاهای تولیدی یک کشور و یا کمبود ذخایر ارزی رخ دهد، زیرا همه به صورت ناگهانی تصمیم گرفته اند کالاهای خود را از این کشور وارد کنند. تنها چیزی که برای ما مهم است این است که بسیاری از مردم به صورت همزمان در حال خریدن آن ارز هستند و میزان خرید بیشتر از فروش است.
بیاید مطالب را جمع بندی کنیم:
1) حرکات قیمت تحت تاثیر خرید فروش کالا یا ارز مورد نظر در سطح جهانی قرار می گیرد
2) خرید و فروش ها به دلیل تصمیمات معامله گران اتفاق می افتند، که ممکن است دلایل مختلفی داشته باشند
لطفا اگر اشتباه میکنم، آنرا تصحیح کنید. اما این دو لحظه نشان می دهند که برای درک جهت حرکت قیمت، ما باید دیدگاه تک تک شرکت کنندگان بازار را به صورت همزمان بررسی کنیم. و باید این کار را قبل از اینکه تریدر ها معاملات خود را باز کنند انجام دهیم. در ضمن باید از همه ی آنها قول بگیریم که در لحظه ی آخر نظر خود را عوض نکنند =)
بعد از خواندن مطالب بالا احتمالا از این مقاله متنفر می شوید، و ذهن شما سعی خواهد کرد این اطلاعات را نادیده گرفته و به شما بگوید "همه ی اینها بهانه است"، و "تو حتما موفق خواهی شد". و دوباره جستجوی خود برای یافتن یک ابزار یا استراتژی صد درصد را شروع می کنید. من به شما پیشنهاد می کنم مطالب بالا را دوباره بخوانید. سعی کنید از داخل آن تضاد پیدا کنید. و اگر توانستید چنین کاری انجام دهید، من قبول می کنم که اشتباه کرده ام و شما می توانید با خیال راحت به جستجوی خود برای ابزار افسانه ای ادامه دهید.
3.2. دوم
دلیل دوم رفتار غیر منطقی معامله گران، دستیابی به آرزو های خود از طریق انجام معاملات می باشد. تریدر ها دوست دارند که سریعا به سود برسند و یا آرزو دارند از کار خود استعفا کرده و تمام وقت به انجام معاملات بپردازند و قصد دارند رویا های خود را از طریق ترید به واقعیت تبدیل کنند. بنابراین این رویا ها در مغز آنها تبدیل به یک نوع نگرانی می شوند و تریدر را مجبور می کنند که زودتر دست یه معامله بزند و مدام به او میگوید "چرا باید صبر کنی؟ عجله کن و سریعتر پول به دست آور!". در نتیجه تریدر به دنبال یکسری روش های ساده می گردد تا هرچه زودتر به اهداف و آرزو های خود برسد. معمولا، سعی می کنند با استفاده از اندیکاتورها و ربات های جادویی (که در بالا به آنها اشاره کردیم) در زمان انتشار اخبار، تعداد زیادی معامله باز کنند. و در این جور مواقع بازار تبدیل به بدترین دشمن یک تریدر می شود و هر کاری می کند تا مانع از سود کردن تریدر بشود – زیرا بازار همیشه در جهت پیش بینی شده ی ما حرکت نمی کند.
در اول کار، بازار تبدیل به بدترین دشمن یک تریدر می شود و هر کاری می کند تا مانع از سود کردن تریدر بشود – زیرا بازار همیشه در جهت پیش بینی شده ی ما حرکت نمی کند.
دنبال کردن رویاها و آرزو ها چیز بدی نیست. اما وقتی این آرزو ها قدرت زیادی پیدا می کنند، مانع تمرکز ما بر روی انجام معاملات می شوند. سعی کنید توجه داشته باشید که در مشاغل دیگر ، مردم فقط درآمد کسب می کنند به شرط آنکه وقت و تلاش زیادی را برای تمرین در حرفه خود بگذارند. هیچ شغلی وجود ندارد که مردم بتوانند بلافاصله در آن رمز موفقیت را پیدا کرده و پول زیادی بدست آورند. در هر زمینه و هر شغلی مردم تنها با صرف زمان، انرژی، آزمون و خطا، مرتکب شدن اشتباهات بی شمار، درس گرفتن از اشتباهات دیگران، انجام کار هایی که بقیه از آنها سر باز میزنند و غیره، می توانند به موفقیت دست پیدا کنند. البته من انکار نمی کنم که ممکن است آنقدر خوش شانس باشید که مقدار زیادی پول را در زمان کم بدست آورید. اگر هدف شما این است که پول زیادی را در زمان کم بدست آورید و در اصل شانس خود را امتحان کنید، پیشنهاد می کنم زحمت یادگیری و تمرین را به خودتان ندهید و هر قدر که می خواهید سرمایه خود را وارد ریسک کنید. اما اگر هدف شما کسب درآمد ثابت از راه انجام معاملات می باشد، بهتر است که از اول همه چیز را درست بیاموزید.
به شما پیشنهاد می کنم با هدف های کوچک شروع کنید و پاداش های کوچک نیز به دست بیاورید و به تدریج اهداف خود را بزرگ تر کنید. به خودتان فرصت دهید تا به این حرفه تسلط پیدا کنید و به یاد داشته باشید اشتباهات تقصیر شما نیستند، آنها فقط یک بخش طبیعی از این مسیر به حساب می آیند.
با هدف های کوچک شروع کنید و پاداش های کوچک نیز به دست بیاورید و به تدریج اهداف خود را بزرگ تر کنید. به خودتان فرصت دهید تا به این حرفه تسلط پیدا کنید و به یاد داشته باشید اشتباهات تقصیر شما نیستند، آنها فقط یک بخش طبیعی از این مسیر به حساب می آیند.
3.3. سوم
دلیل سوم رفتار غیر منطقی معامله گران احساس "من به اندازه کافی نمی دانم" است. بر این اساس، فرد همیشه فکر می کند شخصی وجود دارد که از او بهتر است، روش های معامله گری را بهتر از او می شناسد، میداند کجا باید بخرد و کجا بفروشد، میداند که باید از چه استراتژی هایی استفاده کند وغیره. ممکن است این افکار تا حدودی درست باشند، با این حال، در اطلاعات مربوط به معامله گری آنقدر "اسپم یا هرزنامه" وجود دارد که اگر کل زندگی خود را صرف مطالعه ی آنها بکنید تمام نخواهند شد.
بنابراین من به شما توصیه می کنم موارد پایه را خودتان به تنهایی بیاموزید. بعد از بررسی آمار متعجب شده بودم که معامله گران معدودی واقعاً درک می کنند، چرا قیمت افزایش می یابد، چه نوع سفارشاتی در فارکس وجود دارند، چگونه آنها با یکدیگر ارتباط پیدا می کنند و بر حرکت قیمت تأثیر می گذارند. بدون درک اصول اولیه، ممکن است به راحتی تبدیل به طعمه ی استراتژی های جادویی شوید. با این حال، اگر شما به این درک برسید که قیمت فقط یکسری خط روی نمودار نیست و توسط عرضه و تقاضا هدایت می شود، به صورت خودکار هر استراتژی یا رویکرد معاملاتی که به عرضه و تقاضا مربوط نباشد را فیلتر می کنید.
اگر شما به این درک برسید که قیمت فقط یکسری خط روی نمودار نیست و توسط عرضه و تقاضا هدایت می شود، به صورت خودکار هر استراتژی یا رویکرد معاملاتی که به عرضه و تقاضا مربوط نباشد را فیلتر می کنید.
4. "خیلی پیچیده است" توصیه هایی که به احتمال 98% نادیده گرفته خواهند شد
حالا به مهم ترین بخش مقاله خواهیم پرداخت. اگر عقل سلیم (هوشیار) انسان در شرایط بحرانی بازار قادر به کنترل غرایز نیست، پس، چکار باید بکنیم، اصلا چرا من این مقاله را نوشته ام؟ طبق معمول تنها راه حل این مشکل تمرین است. صرفا تمرین کردن بی هدف نمیتواند به شما کمکی بکند، باید با هدف و موارد درست را تمرین کنید.
یعنی، از اول کار، باید یک برنامه ی آموزشی طراحی کنید که به شما در کسب تجربه نیز کمک کند. علاوه بر این، باید دید خود را نسبت به معامله گری عوض کنید، بازار های مالی را با کازینو یا لاتاری اشتباه نگیرید، اینجا یک مکان حرفه ایست که باید با تمرین و کسب تجربه به صورت تدریجی در آن ماهر شوید.
اکثر افرادی که این مقاله را خوانده اند بعید است از این توصیه پیروی کنند، زیرا ممکن است در عمل عجیب / غیر ضروری / احمقانه یا غیرممکن به نظر برسد، و این کاملاً قابل درک است. با این حال، برای کسانی که به شدت مایل به مطالعه مطالب مفید برای تجارت هستند تا در نهایت به تریدر تبدیل شوند، من توصیه های خود را ارائه می دهم:
1) اولین مورد، مطالعه در مورد ترید و درک مفهوم کلی آن است: اینکه چگونه یک شخص در بازار سود می برد و سود او از چه عواملی تشکیل می شود. بهتر است که قبل از هر چیز، مصاحبه ی معامله گران مختلف را که در اینترنت موجود است مشاهده کنید. با چنین کاری دیگر لازم نیست مقالات مختلف را مطالعه کنید که در اغلب آنها توصیه های سوال بر انگیز وجود دارد، با این کار زمان زیادی را برای خود صرفه جویی می کنید.
2) بعد از درک مفهوم معامله، باید تمرین را شروع کنید. همیشه تمرینات خود را روی حساب دمو انجام دهید. معاملات به دنبال سیستم تجاری شما بصورت اتوماتیک انجام می شوند، یعنی باید مهارت ورود منظم به معامله را به صورت کامل بیاموزید. پرداخت پول برای ایجاد یک سیستم خودکار صرفاً احمقانه است. بنابراین ، در این مرحله ، شما باید اینترنت را در مورد هر استراتژی معاملاتی با قوانین مشخص برای حد ضرر و حد سود، جستجو کنید. شما همچنین می توانید استراتژی هایی که طبق این پارامترها عمل می کنند را ارزیابی کنید:
- منطق استراتژی (بر چه پایه ای ساخته شده است) – مزایا و معایب
- قوانین ورود و خروج – واضح بودن یا نبودن
- سادگی یا پیچیدگی ورود به معاملات بر اساس این استراتژی
اگر طبق ترتیب بالا عمل کنید به تدریج استراتژی هایی را انتخاب خواهید کرد که برای شما مناسب تر و ساده تر هستند. با استفاده از قدرت تصور خود، یکسری نکات مشترک در این استراتژی ها خواهید یافت. این شباهت ها بر روی ویژگی های معاملات شما تاثیر خواهد گذاشت و در نهایت قادر خواهید بود استراتژی مناسب خود را بیابید.
3)تا حد امکان تمرین کنید. استراتژی های مناسب خود را انتخاب کنید، و برای هرکدام از آنها به صورت سیستماتیک 100 معامله باز کنید. سپس باید استراتژی را باتوجه به نسبت سود و ضرر، ارزیابی کنید. استراتژی های ضرر ده را حذف کنید و با استراتژی های باقی مانده 100 معامله ی دیگر انجام دهید.
برای انجام فرآیند تمرین میتوانید از یک حساب دمو استفاده کنید و یا از استراتژی بک تست (شبیه ساز معامله) بگیرید. مهم ترین وظیفه ی شما این است که استراتژی هایی را انتخاب کنید که بیشترین سود دهی را دارند و آنهایی را که سود دهی ندارند و یا از اول از آنها خوشتان نمی آمد، حذف کنید.
4) اگر به این مرحله رسیده باشید یعنی تا الآن 1 تا 4 استراتژی را برای خود انتخاب کرده اید، و از اینجا به بعد باید از خلاقیت خود استفاده کنید. اگر تمام استراتژی ها عملکرد منفی از خود نشان دهند، سریعا به مرحله ی 1 باز گردید و دنبال استراتژی های بهتری بگردید.
احتمالا تا آن زمان به صورت ناخودآگاه یکسری از الگو ها را مشخص کرده اید و ایده های خوبی برای بهبود عملکرد استراتژی های خود دارید. فقط باید طبق روش قبلی به تست و تمرین خود ادامه دهید.
5) در این مرحله، به احتمال زیاد پایه و اساس استراتژی خود را ساخته اید، که مدت زیادی را برای یادگیری، تمرین، آزمایش و بهبود آن صرف کرده اید. اگر یک نتیجه ی خوب و ثابت به شما میدهد، می توانید بر روی حساب واقعی نیز آن را استفاده کنید. پس اول از همه یک سیستم برای خود ایجاد می کنید سپس آن سیستم را بهبود می بخشید و بر روی آن تمرین انجام میدهید، و اگر نتایج مطلوب بود می توانید سراغ معاملات واقعی بروید.
بنابراین، بعد از انجام 500 معامله، به صورت خودکار به استراتژی خود عادت می کنیم و همین امر باعث می شود که عکس العمل های غریزی و فشار روانی ما به میزان چشم گیری کاهش یابند. اما برای جلوگیری از بار روانی، در اول کار بهتر است با حساب های کوچک و حجم های پایین شروع به کار کنید.
با پیروی از این توصیه ها و بعد از انجام 500 معامله، به صورت خودکار به استراتژی خود عادت می کنیم و همین امر باعث می شود که عکس العمل های غریزی و فشار روانی ما به میزان چشم گیری کاهش یابند.
اگر تمام این مراحل را قدم به قدم و به درستی انجام دهید (هیچ راز پنهانی درباره ی ترید وجود ندارد، فقط باید روی آن زمان صرف کنید)، پیشرفت شما در این زمینه سریع و موثر خواهد بود.
به یاد داشته باشید، سود مستمر زمانی به دست می آید که در بازار استاد شده باشید، و استاد شدن یعنی باید در هر کاری صبور باشید.
آرزو می کنم که همه ی شما از طریق معامله گری بتوانید به تمام آرزو های خود برسید!
پا نوشت: آیا نوشته ی من مورد پسندتان قرار گرفت؟ لطفا در شبکه های اجتماعی آن را به اشتراک بگذارید: این بهترین ''تشکر'' خواهد بود :)
لینک های مفید:
- پیشنهاد می کنم که با یک کارگزار (بروکر) مطمئن معامله کنید اینجا. سیستم این امکان را به شما می دهد که یا خودتان به معامله بپردازید یا معامله ی معامله کنندگان موفق از سرتاسر دنیا را کپی کنید.
- در پلتفرم لایت فایننس از کد تشویقی BLOG برای گرفتن امتیاز سپرده گذاری 50% استفاده کنید. به هنگام سپرده گذاری سپرده گذاری در حساب معاملاتی خود تنها لازم است که این کد را در محل مناسب وارد نمایید.
- کانال تلگرام با تحلیل های باکیفیت، مطالب مربوط به فارکس، مقالات آموزشی، و سایر مطالب مفید برای معامله گران https://t.me/farsi_forex_trading_blog

محتوای این مقاله بیانگر نظر نویسنده است و لزوماً بیانگر موضع رسمی کارگزار لایت فایننس نیست. مطالب منتشر شده در این صفحه صرفاً برای اهداف اطلاعاتی ارائه شده است و نباید به عنوان ارائه مشاوره سرمایه گذاری برای اهداف دستورالعمل 2014/65/EU مورد نظر تلقی شوند.
بر اساس قانون کپیرایت، این ماده مالکیت معنوی محسوب میشود که شامل ممنوعیت کپی و توزیع آن بدون رضایت میباشد.