بازارسازها در بازار فارکس: چگونه مثل یک بازار ساز معامله کنیم؟

۲۰۲۲.۱۲.۰۷ ۲۰۲۲.۱۲.۰۷ بازارسازها در بازار فارکس: چگونه مثل یک بازار ساز معامله کنیم؟

جانا کین (Jana Kane)https://www.litefinance.org/fa/blog/authors/jana-kane/

یک معامله گر در یک وضعیت معمولی و پیش پا افتاده به صورت آگاهانه با یک مارکت میکر آشنا می‌شود. بعد از چندین معامله‌ی ضرر ده برای اولین بار، تصمیم میگیرد دلیل ضررهای خود را در اینترنت جستجو کند، و بالاخره یک توضیح برای تمام شکست های خود پیدا میکند. آنها به این نتیجه می‌رسند که یک هیولای وحشتناک در بازار وجود دارد که باعث میشود حد ضرر هایشان که کاملا درست تنظیم کرده اند و مارجین کافی برای آنها دارند، فعال شود.

این هیولا کیست؟ آیا واقعا انقدر قدرتمند است؟ چطور با آن صلح برقرار کنیم و با کمک آن درآمد کسب کنیم؟

دستکاری بازارسازها در بازار

آیا این درست است که بازار فارکس توسط بسیاری از بانک ها و بازارسازها دستکاری می شود؟ در این صورت چگونه می توانیم بفهمیم بازارسازها چه زمانی در بازار دستکاری می کنند؟ آیا فهمیدن چنین موضوعی مستلزم راهکاری است که در آن از ابزارهای پیچیده ای استفاده شده باشد؟ خب، بگذارید یک مطلب را از همین ابتدا مشخص کنیم. در وهله ی اول باید بدانیم اینکه بازارسازها در بازار دستکاری می کنند صحیح است اما شما به یک ابزار جهان شمول یا ارتباطات پنهانی برای فهمیدن چگونگی وقوع این موضوع احتیاج نخواهید داشت، ولی در عین حال مشخص کردن زمان وقوع این اتفاق برای بیشتر معامله گران خرد آسان نیست.

در هر معامله در بازار فارکس یک خریدار و یک فروشنده وجود دارد و زمانی که این دو شخص وجود داشته باشند می توان گفت که یک معامله در بازار فارکس وارد شده است. چنین معامله ای در کسری از ثانیه به شکل الکترونیکی ایجاد می شود. اساسا هر بار که یک وارد یک معامله ی خرید می شوید با معامله گری در بازارجفت می شوید که آماده ی باز کردن معامله ی فروش و در واقع وارد شدن به معامله ای بر خلاف معامله ی شما بوده است. اگر این اتفاق نیفتد معامله ای هم وجود نخواهد داشت. چرا این موضوع خیلی مهم است؟ چونکه مبحث نامبزده مشکلاتی که بانک های بزرگ با آن مواجه هستند اما معامله گران خرد آن را تجربه نکرده اند را معین می کند. هر معامله گر خرد قادر است تا هر حجم معاملاتی که می خواهد را بدون اینکه نگران لغزش قیمتی یا پرنشدن درخواست معاملاتی باشد وارد بازار کند.

تنها جایگزین موجود خرید یا فروش به شکلی پنهان بدون هشدار دادن به سایر معامله گران در خصوص اتفاقی که در حال وقوع است می باشد. این اتفاق چگونه می افتد؟ چنین اتفاقی می تواند با انجام معامله ی خرید در وضعیتی که فشار فروش وجود داشته و یا انجام معامله ی فروش در وضعیتی که فشار خرید وجود داشته بیفتد. به بیانی دیگر، بازارسازها کاری مخالف با اقدامی که در ابتدا می خواست انجام بدهد را عملی می کند تا بدین ترتیب قیمت را به سطحی خاص برساند.

بازار ساز کیست؟

پشت نقاب این هیولای بزرگ یکی از بازیگران بازار به نام مارکت میکرها پنهان شده اند. برخلاف بازیگران معمولی بازار که با تحلیل و اختلاف قیمت خرید و فروش در ابزارهای مختلف سود کسب می‌کنند، مارکت میکرها یک نقش مهم جهانی ایفا می‌کنند – کار اصلی آنها تامین نقدینگی بازار است، آنها به عنوان طرف دوم معاملات ایفای نقش می‌کنند(در صورتی که در طرف دوم معاملات کسی وجود نداشته باشد). در زمان هایی که میل بازار یک طرفه باشد، مارکت میکر ها باید برخلاف بازار حرکت کنند. به دلیل اینکه هر گونه منابعی در این جهان محدود است، منابع مالی نیز از این قاعده مستثنا نیستند، بنابراین مارکت میکرها با استفاده از استراتژی های مختلف و سیستم های پیچیده‌ی هجینگ بر روی معاملات خود اعمال می‌کنند تا از این محدودیت به نفع خود استفاده کنند. برای هر کاری باید دست مزد پرداخت شود، بنابراین تمام شرکت کنندگان بازار برای هر معامله به مارکت میکرها دستمزد پرداخت می‌کنند. این دست مزد همان اسپرد است، نه حد ضرر معامله گران، و ما به التفاوت خرید و فروش همیشه به نفع مارکت میکر است.

بازار ساز یک عامل مالی است که تنها با هدف مطابقت دادن خریداران و فروشندگان و به دست آوردن هزینه ی کمیسیون در این فرآیند ایجاد شده است. به عنوان مثال فرض کنید که یک شرکت بزرگ در اروپا می خواهد یک شرکت آمریکایی را به مبلغ 10 میلیارد دلار بخرد. وی برای انجام این کار نمی تواند به راحتی به بانک رفته و این پول را تبدیل کند. به جای آن، شرکت نامبرده به یک کارگزار ارزی یا بانک بزرگ مراجعه کرده و آن ها با بازوهای کارگزاری ای که در بازار دارند معامله ی شرکت خریدار را کامل می کنند. زمانی که این بازارسازها دستور معاملاتی لازم برای چنین تراکنشی را دریافت کردند پول شرکت خریدار را از یورو به دلار تبدیل می کنند. بنابراین، این بازارسازها معامله ی جفت EUR/USD (خرید دلار در برابر فروش یورو) را انجام می دهند. از آنجا که چنین تراکنشی به شکل فوری انجام می شود بازارسازها مایلند که این کار را با بالاترین نرخ تبدیل برای تبدیل یورو به دلار انجام بدهند.

چگونه شبیه به یک بازارسار معامله کنیم؟

اکنون ما روش های ممکن برای کسب سود از فعالیت های مختلف مارکت میکرها را بررسی میکنیم.

برای شروع، یک مارکت میکر به روش ها و استراتژی هایی که معامله گران برای ورود به بازار استفاده میکنند، علاقه‌ای ندارد، او به مناطقی اهمیت میدهد که سرمایه های معامله گران در آنجا متمرکز شده اند. و به طور طبیعی، برای رسیدن به این هدف، تلاش می‌کند تا قیمت را به این مناطق که بزرگترین حجم های معاملاتی در آنها متمرکز شده است، برساند.

این شکل، نمودار قیمتی و حجم معاملاتی جفت ارز  USDCAD را در تایم فریم H1 (نمودار ساعتی) نشان میدهد. در اینجا، تراکم حجم در بازه های زمانی مختلف و در دوره های معاملاتی نشان داده شده است.

داده های مشابه در تایم فریم روزانه نیز ارائه شده اند.

با مقایسه حجم معاملات در فواصل زمانی مشخص شده، می توان نتیجه گرفت که در حال حاضر قیمت، که در روند نزولی قرار دارد، در حال نزدیک شدن به سطحی است که ممکن است نظر بازیگران بازار را به خود جلب کند. بر اساس این فرض، در این سطح، تعداد زیادی از سفارشات خریداران و فروشندگان قرار خواهد گرفت. گروه اول این سطح را حمایت در نظر گرفته و دستورات خرید در حال انتظار خود را در آنجا قرار میدهند. گروه دوم با احتمال شکست سطح حمایتی، معامله‌ی فروش باز میکنند. هر دوی انها از استراتژی محافظه کارانه و دستورات در حال انتظار استفاده میکنند(هرچه بازه‌ی زمانی پایین تر باشد آنها به نقطه‌ی باز شدن معامله‌ی خود نزدیکتر خواهند بود). جمع آوری تمام حد ضررها در هر دو جهت، با توجه به اینکه در محدوده قیمت واقع شده اند، ممکن است برای شرکت کنندگان بزرگ بازار در این منطقه جذاب باشد. در اینجا مثلث به همراه دیگر الگوهای قیمتی و شمعی شکل گرفه اند. برای یک مارکت میکر، کار کردن در شرایط رینج و بدون روند آسانتر است. زیرا در یان شرایط فقط کافیست تفاوت قیمتی در یک بازه‌ی مشخص را خنثی کنند و لازم نیست در روند های بزرگ تریدرها را دنبال کنند تا بتوانند حدضرر های آنها را فعال کنند.

فقط یک راه برای کسب سود به همراه ماریک میکر ها وجود دارد – باید مثل آنها فکر کنید

برای انجام اینکار بیاید دوباره نمودار ساعتی USDCAD را بررسی کنیم

فرض کنید MM(مارکت میکر) افزایش تقاضای خریداران را در سطح 1.3400 زیر نظر میگیرد، و همچنین قیمت به سمت مقاومت 1.3500 حرکت میکند. در اینجا یک وضعیت ایده آل در حال شکل گیری است – در این وضعیت احتمال درگیری بین دو گروه زیاد است و وضعیتی است که اغلب معامله گران توانسته اند آن را پیشبینی کنند و اهداف قیمتی آن را مشخص کنند. فراموش نکنید که MM میتواند با دیدین چنین سطح تقاضایی همانند یک معامله گر عادی رفتار کند. این یک استراتژی برد - برد است، چون در سطح 1.3400 حجم آزاد، کاملا توسط تقاضا پر خواهد شد. اگر این حالت اتفاق بی افتد، این حجم میتواند باعث عبور قیمت از مقاومت مشخص شده بشود، و سپس با استفاده از همین حجم باعث ادامه‌ی روند قیمت بشود.

آیا معامله به همراه مارکت میکر ها امکان پذیر است؟ بله و شما بهتر است این کار را انجام دهید اما برای این کار باید مثل آنها فکر کنید. اساس استراتژی که بر پایه‌ی این نظریه طراحی می‌شود باید بر اساس حجم معاملات باشد(میتوانید از شاخص های حجم که کارگزاری ها در اختیار شما میگذارند استفاده کنید). با توجه به این اطلاعات، شرایط خود را در بازار بر اساس طرز فکر یک مارکت میکر بسنجید. و هیمشه به دنبال این دو سوال بسیار مهم باشید: مناطقی که اکثر معامله گران در آنها متمرکز شده اند کجا قرار دارد؟ چطور آنها را بیابم و طبق آن معامله کنم؟

و از همه مهمتر، شما هرگز نباید این واقعیت را فراموش کنید که اغلب اوقات MM در طرف دوم معاملات قرار میگیرد، و قدرت و توانایی بسیار بالاتری نسبت به تمام تریدرهای بازار دارند. علاوه بر این، شما برای پول درآوردن به این بازار آمده اید، که البته لذت بخش ترین قسمت این کار است. اما فراموش نکنید که بر خلاف یک مارکت میکر که نمیتواند از پوزیشن های خود خارج شود یک معامله گر همیشه میتواند از پوزیشن های سود ده و ضرر ده خود خارج شود.

استراتژی معاملاتی مبتنی بر بر ترجیحات نهادهایی که نقدینگی بازار را فراهم می کنند

تصور بازارهای مالی مدرن بدون بازیگران بزرگی که شرایط آن ها را تعیین می کنند دشوار است. این بازیگران شرکت هایی هستند که نقدینگی را فراهم می کنند. اگر حضور آن ها نبود سرعت آهسته ی معاملاتی فضایی عالی برای دست کاری و تقلب را ایجاد می کرد، فضایی که در آن قیمت ها بدون دلیل صعود و یا سقوط می کردند. البته حتی این تعیین کنندگان شرایط بازار هم نمی توانند از ارزهای موجود در بازار مثل فرانک سوییس و ین ژاپن در برابر خطر سقوط آنی و شدید محافظت کنند و این اتفاقی است که طی ۵ سال اخیر تا کنون افتاده است. اما این را نیز باید گفت که به دلیل حضور تامین کنندگان نقدینگی در بازار چنین سقوط هایی اغلب اتفاق نمی افتند. 

سود تامین کنندگان نقدینگی بازار از تفاوت موجود میان قیمت خرید و قیمت فروش تامین می شود. اگر در فضایی که حجم معاملات پایین است یک بازه ی طولانی از ثبات ایجاد شود تعیین کنندگان شرایط یعنی همان شرکت های تامین کننده ی نقدینگی چندان خوشحال نخواهند بود. از سویی دیگر، اگر شاخص ها نقاط کف یا اوج جدیدی را ایجاد کنند (نقاطی که قطعا در آنجا دستورهای معلق مانند حد سود و حد ضرر قرار داده شده) بازیگران بزرگ بازار خوشحال خواهند شد. 

سطوح  TPSL1 و TPSL2 که در آنجا به احتمال خیلی زیاد تعداد بسیار زیادی از دستورهای معاملاتی معلق قرار داده شده:

یک معامله گر عادی چگونه می تواند از چنین اطلاعاتی استفاده کند؟ در وهله ی اول باید به بازه های زمانی طولانی مدتی که در آن فعالیت معاملاتی ضعیفی مشاهده می شود توجه کرد. معمولا چنین شرایطی خود را در قالب یک دامنه ی قیمتی باریک و حجم معاملاتی پایین نشان می دهد. دوما، باید رفتار حجم معاملاتی یک ابزار مالی را زمانی که شاخص از دامنه ی قیمتی خارج می شود و یا در نزدیکی نقاط انتهایی TPSL1/TPSL2 قرار می گیرد بررسی کرد. اتفاق ایده آل می تواند افزایش پرشیب حجم معاملاتی و اسپردهای بالا باشد. این موارد به احتمال زیاد حرکات آتی قیمت در کوتاه مدت را نشان خواهند داد. 

خروج شاخص جفت پوند-دلار از بازه ی قیمتی معاملاتی:

در بازه های معاملاتی آمریکا و آسیا جفت پوند-دلار به شکل فعالانه معامله نشده است. قطعا این اتفاق بازیگران بزرگ بازار را خوشحال نکرده. بازیگران بزرگ بازار با هدایت بازار به سمت فروش باعث شدند که معامله گران تمایل به انجام معامله داشته باشند. با دانستن جهت حرکتی شاخص ها می توانستیم پوند را در حال حرکت صعودی به فروش برسانیم و در این استراتژی معاملاتی دستور توقف (استاپ) باید کمی بالاتر از محدوده ی پایینی بازه ی کانسالیدیشن قبلی قرار داده شود. در یک سناریوی ایده آل قیمت به آن بازه ی قیمتی بر نخواهد گشت و این بدین معناست که خریداران در موضع ضعف قرار دارند. البته فروشندگان نیز نباید خیلی هیجان زده شوند و تارگت های خیالی تعیین کنند زیرا این تنها یک گمانه زنی معاملاتی کوتاه مدت است. تارگتی که ۶۰ یا ۷۰ واحد فاصله داشته باشد احتمالا کافی است. 

استراتژی معاملاتی مبتنی بر تحریک فعالیت های معاملاتی توسط بازیگران تعیین کننده ی شرایط بازار: 

شرایطی مشابه در خصوص سایر ارزها از جمله جفت یورو-دلار که در بازار به شکل فعالانه معامله می شود می تواند به وجود آید. اگر این جفت در بازه ی معاملاتی آمریکا و آسیا در حجم معاملاتی پایین و در یک دامنه ی قیمتی باریک معامله شود و سپس ناگهان حرکتی ''انفجاری'' داشته باشد آنگاه بسته شدن خط شکست (خط بریک آوت) نشان خواهد داد که حرکت آتی شاخص به کدام سمت خواهد بود. برای جفت جفت یورو-دلار  این اتفاق در روز ۵ می افتاد، همان زمانی که شاخص این جفت به محدوده ی پایینی دامنه ی ثبات قبلی رشد کرد و امکان ورود به پوزیشن شرت را فراهم ساخت. همین اتفاق در وضعیت کنونی هم می تواند به وقوع بپیوندد البته به شرطی که خریداران نتوانند به دامنه ی معاملاتی قبلی ای که به دلیل فعالیت پایین معامله گران ایجاد شده بود بازگردند. 

خروج شاخص جفت یورو-دلار از دامنه ی قیمتی:

با دانستن اینکه بازیگران بزرگ بازار مایل به تحریک معامله گران هستند و با یادآوری این موضوع که حجم معاملاتی به هنگام خروج از یک دامنه ی قیمتی رفتاری خاص خواهد داشت می توانیم استراژی معاملاتی خود را تنظیم کنیم. این استراتژی در واقع مبتنی بر دانستن رویه های موجود در بازار (و نه بر اساس اقدامات کورکورانه ی مبتنی بر سیگنال های به دست آمده توسط آزمون و خطا) می باشد. 

پا نوشت: آیا نوشته ی من مورد پسندتان قرار گرفت؟ لطفا در شبکه های اجتماعی آن را به اشتراک بگذارید: این بهترین ''تشکر'' خواهد بود :)

لینک های مفید:

• پیشنهاد می کنم که با یک کارگزار (بروکر) مطمئن معامله کنید اینجا. سیستم این امکان را به شما می دهد که یا خودتان به معامله بپردازید یا معامله ی معامله کنندگان موفق از سرتاسر دنیا را کپی کنید.
• در پلتفرم لایت فایننس از کد تشویقی BLOG برای گرفتن امتیاز سپرده گذاری 50% استفاده کنید. به هنگام سپرده گذاری سپرده گذاری در حساب معاملاتی خود تنها لازم است که این کد را در محل مناسب وارد نمایید.
• کانال تلگرام با تحلیل های باکیفیت، مطالب مربوط به فارکس، مقالات آموزشی، و سایر مطالب مفید برای معامله گران https://t.me/farsi_forex_trading_blog