مقاله شامل موضوعات زیر می باشد:
روند های صعودی و نزولی
عبارتی معروف در بین طرفداران تحلیل تکنیکال وجود دارد که ''روند دوست شما است''. در این خصوص، یکی از مهارت های معامله گر فارکس تشخیص جهت روند ها است. زمانی که یک روند در بازار سهام مشخص باشد، معامله گر با استفاده از راهبردهای معاملاتی ای که در رابطه با یک روند اصلی و یا روندی که در خلاف جهت یک روند اصلی وجود دارد می تواند با کارآمدی بیشتری به مبادله بپردازد.
روند همان جهت حرکتی قیمت است. اگر قیمت در حال افزایش باشد روند صعودی است، که در اصطلاح به آن روند افزایشی نیز اطلاق می گردد. اگر قیمت در حال کاهش باشد، روند نزولی خواهد بود. به روند نزولی روند کاهشی نیز می گویند.
باید در نظر داشت که تشخیص یک روند به معنی تحلیل رفتار معامله گران بازار در خصوص قیمت یک کالا است. به بیانی دیگر، این که تصور شود یک روند باید همیشه و بدون توجه به بازه های زمانی به سمت و سویی مشخص حرکت کند اشتباه است. بله، احتمال نسبی وجود دارد که یک روند به حرکت گذشته ی خود ادامه دهد ولی اینطور نیست که در صد در صد اینگونه باشد.
دومین نکته ی مهمی که در مورد روند می توان مطرح کرد این است که جهت یک روند به شما کمک می کند تا سیگنال های غیرواقعی (همان سیگنال هایی که به شما این را می نمایانند که احتمال موفق بودن معامله تان کم است) را به هنگام جستجو برای نقاط صحیح شروع نادیده بگیرید. اگر یک معامله گر از راهبرد معامله ای روند ها استفاده کند، و سپس در حالی که روند صعودی است سیگنال فروش دریافت کند، این سیگنال را باید نادیده بگیرد.
اگرچه، این مسئله تضمینی ایجاد نمی کند که اگر جهت یک روند صعودی باشد تمامی معامله های فروش به موفقیت ختم شوند. در هر حال، معامله گری که بر اساس جهت یک روند معامله می کند و سیگنال های معارض را نادیده می گیرد نسبت به تمامی معامله گرانی که از راهبرد معاملاتی دیگری استفاده می کنند عملکرد بهتری خواهد داشت حتی اگر معامله ی او سهمی مشخص از ضرر را به همراه داشته باشد.
روند های صعودی و نزولی: مبانی خط کشی و معامله
روشی معمول برای نشان دادن یک روند صعودی کشیدن یک خط صاف میان دو نقطه ی پایینی روند که در کنار هم قراردارند می باشد. این خط، خط روند نام دارد. اگر میزان قیمت خط روند را بشکند، این نشان دهنده ی این است که روند ممکن است اشباع شده باشد یا حتی معکوس شود.
همین قاعده برای روند نزولی یا کاهشی نیز حکم فرما است با این تفاوت که خط صاف نامبرده بین دو نقطه ی بالایی روند که در کنار هم هستند کشیده می شود. منطق معکوس شدن روند که در خصوص روند صعودی ذکر شد در مورد روند نزولی نیز صادق است.
هر چقدر که نقاط بالایی و پایینی ای که بر اساس آن ها خط روند کشیده می شود واضح تر باشند، روند مزبور گلوبال تر (گسترده تر و عمومی تر) خواهد بود و لذا سیگنال مربوط به َ' نقطه ی شکست روند یا همان نقطه ی فرار قیمت' هم خود را قوی تر نشان خواهد داد. لازم به ذکر است که برخی اندیکاتورهای خاص وجود دارند که شاخص قوی بودن شکست خط روند را محاسبه می کنند.
در وهله نخست تشخیص 'اهمیت' نقاط بالا/پایین ای که بر اساس آن ها خط روند کشیده شده و نشانگر میزان خرید یا فروش است ممکن است سخت باشد. در این حالت، برای فهمیدن محدوده ی معاملاتی و میزان قدرت یک روند می توانید بازه های زمانی را در رابطه با رفتاری که قیمت از خود نشان می دهد اعمال کنید. غالبا اینگونه تصور می شود که هر چقدر بازه ی زمانی بیشتر باشد، روند به طور بلند مدت تری در بازار ادامه پیدا می کند. بنابراین، خط روندی که بر اساس بازه ی زمانی طولانی تری کشیده شده باشد، به نوعی مرز این بازه ی زمانی طولانی مدت را با بازه های زمانی کوتاه مدت مشخص می کند.
باید در نظر داشت که بر اساس نقاط واحد خط روند های کمی می توان کشید. معمولا شرایطی وجود دارد که در آن خط روند های کوتاه و داخلی شکسته می شود اما در عین حال دیده می شود که مثلا روند گلوبال (روند عمومی) در چارت زمانی یک هفته در جهت قبلی خود به حرکت ادامه داده است. در این خصوص، اگر معامله گر در حال معامله بر اساس روند ها باشد، پیشنهاد کلی در چنین شرایطی این است که همچنان سیگنال های معارض با جهت گلوبال (عمومی) روند نادیده گرفته شود.
این وضعیت در تصویر شماره ۴ به نمایش داده شده است:
۱- در وهله نخست، پس از ایجاد دومین نقطه ی بالایی در ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۷، یک روند نزولی در نمودار ایجاد شده است. در اینجا خط روندی که بر اساس نقطه ی بالایی کشیده شده با شماره ۱ نمایش داده شده است.
۲- پس از آن، روند نزولی با قدرت بیشتری ادامه یافته و در آن حین روندی اصلاحی ایجاد شده که یک نقطه ی بالایی ایجاد کرده و می توان بر اساس این نقطه یک خط روند داخلی کشید. این خط روند با شماره ۲ نمایش داده شده است.
۳-سپس، در ماه اکتبر ۲۰۱۷ به طور گلوبال (عمومی) یک روند اصلاحی صعودی ایجاد شده که در روز ۲۳ ام این ماه به بالاترین نقطه ی خود رسیده است. می توان بر اساس این نقطه ی بالایی در ماه اکتبر یک خط روند کشید. باید به این نکته اذعان گردد که خط روند مزبور مرز خود را با روند نزولی عمومی بعدی خود مشخص کرده است. این خط روند با شماره ی ۳ نشان داده شده است.
نکته مهم! خط روند صحیح در روند نزولی خطی است که تنها آن نقاط بالایی ای را به هم وصل کند که پس از آن، نقاط پایینی جدید ایجاد شود و این نقاط پایینی روند کاهشی خود را ادامه داده باشد.
کشیدن خط روند بر اساس نقاط بالایی ای که پس از آن قیمت از نقطه ی پایینی قبلی ای که در نمودار وجود داشته پایین تر نرفته باشد اشتباه است.
حال به چگونگی کشیدن خط روند در یک روند صعودی نگاهی می اندازیم:
۱- خط روند ۱ نشانگر یک روند صعودی پرشتاب است که با خط قرمز مابین پایین ترین نقطه ی اول، و پایین ترین نقطه ی دوم که پس از یک کارکشن یا روند اصلاحی پدیدار شده، کشیده شده است.
۲- پس از آن تقریبا در روز ۱۱ فوریه سیگنالی مشاهده می کنید که نشان می دهد روند ممکن است معکوس شود – در واقع خط روند شکسته شده است. اگرچه، پس از آن قیمت بلافاصله شروع به کاهش نکرده و یک بار دیگر برای بار آخر روندی صعودی را شکل داده است. درست پس از آن، یک روند نزولی طولانی شروع به شکل گیری کرده است.
۳- همانطور که در نمودار می بینیم، این روند نزولی طولانی در واقع یک کارکشن (روند اصلاحی) است که پس از آن، قیمت یک روند صعودی را شکل داده و از نقطه ی بالایی قبلی در نمودار هم عبور کرده است. به همین دلیل می توانیم خط روند شماره ی ۲ را کشیده و بگوییم که این خط روند مرز مشخص کننده ی روند گلوبال (عمومی) صعودی بعدی است.
مایلم به این نکته اشاره کنم که وقتی برای روندی صعودی خط روند می کشیم، همان منطقی که در روند نزولی حاکم بود در اینجا هم حکمفرما است:
کشیدن خط روند بین نقاط پایینی در یک روند صعودی تنها زمانی معنا می دهد که پس از این نقاط پایینی، قیمت به نقاط بالایی جدیدی صعود کند. در مثال ما این قاعده رعایت شده است.
در نمودار یورو-دلار ذیل سعی کنید یک روند نزولی کشیده و در زیر نمودار بازه ی زمانی ۱ ساله را انتخاب کنید و سپس از ابزار خط روند استفاده کنید:
موفق شدید؟ عالی است!
یک معامله گر باید با روند های صعودی و نزولی چه کار کند؟
مهمترین نکته این است: باید قدم به قدم یاد بگیرید که چگونه پیشاپیش مشخص کنید که در کدام جهت از یک روند می خواهید معامله کنید.
اگر شما معامله گری هستید که با روند ها کار می کند، باید پیشاپیش روند گلوبال (عمومی) قیمت را مشخص کنید و سپس فقط براساس سیگنال های مربوطه وارد معامله شده و از سیگنال های متعارض چشم پوشی کنید. این نکته را هم باید به خاطر داشته باشید که داشتن چند معامله معدود ضرری قبل از رسیدن به معامله ی سودزا از ویژگی های معامله با روند ها است.
در معامله با روند ها، معامله گر با در نظر گرفتن ادامه ی احتمالی روند عمومی (گلوبال) به دنبال کسب سود حداکثری است. بنابراین، در معامله با روند ها، سودی که ولو تنها از یک معامله ی سودزا حاصل شود می تواند به طور فزاینده ای چند معامله ی ضرری معدودی که پیش از آن صورت گرفته را جبران کند.
همچنین، اگر مایل هستید که در بازارهای مالی با استفاده از ضد روند (کانتر ترند) معامله کنید، لازم است که قواعد عمده ی آن را بدانید:
۱- پس از ورود به معامله نباید انتظار حرکت طولانی مدت قیمت در یک جهت خاص را داشته باشید. اساسا مفهوم ضد روند (کانتر ترند) این معنی را به طور ضمنی در خود دارا است که معامله گر، معامله ی خود را بر اساس یک کارکشن (روند اصلاحی) بنا نهاده که ممکن است خیلی زود به پایان برسد.
۲- مبنای ضد روند وارد شدن به معامله در جهت خلاف جهت حرکتی قیمت و جایی است که قیمت عقب نشینی می کند. بنابراین، بهتر است که خلاف جهت حرکتی قیمت وارد معامله شوید اما این معامله در عین حال باید بر اساس جهت گلوبال یا عمومی روند باشد.

مناسب است که در معامله در روند نزولی به سیگنال های ضد روند (مثلا سیگنال فروش در حالتی که روند صعودی میشود) توجه داشته باشید و دقت کنید که این سیگنال ها در جهت روند عمومی باشند.
بر همین اساس باید گفت که به طور کلی معامله در ضد روند شامل معامله های سود زای کوچک اما مستمر است که در آن نسبت بین حد سود (تیک پرافیت) و حد ضرر (استاپ لاس) تقریبا ۱/۱ است.
معامله با روند ها در فارکس در حالتی که از از متدهای تحلیلی مختلف استفاده شود ویژگی های متفاوتی دارد:
۱- معامله بر مبنای تحلیل تکنیکال به این معنا است که معامله گر در راهبرد معاملاتی خود از جهت یک روند به عنوان فیلتری برای سیگنال ها استفاده می کند (نقطه ی شروع زمانی در معامله قرار داده می شود که سیگنال های راهبرد معاملاتی در جهت روند پدیدار شود و قواعد مدیریت ریسک رعایت شده باشد).
۲- معامله بر مبنای تحلیل بنیادین (فاندمنتال) به معنای استفاده از اطلاعات قیمتی ای است که در راستای جهت یک روند خاص وجود دارد. از این اطلاعات قیمتی به عنوان ابزاری کمکی برای وارد شدن به معامله بر اساس روند عمومی (گلوبال) موجود با در نظر داشتن ویژگی های کلان اقتصادی استفاده می شود.
هر دوی این تحلیل ها از یک اصل استفاده می کنند که ''از بزرگ به کوچک'' نام دارد:
- زمانی که از تحلیل تکنیکال استفاده می شود، روند عمومی (گلوبال) در بازه ی زمانی طولانی تری معین شده و سپس سیگنال های ورود به معامله در بطن یک بازه ی زمانی کوتاه ایجاد می گردد. به طور مثال، اگر روند عمومی یک نمودار بر مبنای بازه ی زمانی ۱ ساعته تعیین شده باشد، سیگنال های ورود می تواند در راستای یک نمودار ۱۵ یا ۵ دقیقه ای در نظر گرفته شود.
- زمانی که از تحلیل بنیادین (فاندمنتال)استفاده می کنید، لازم است ابتدا چشم انداز کلی کالای مورد معامله را بر مبنای مولفه های اقتصادی کلان در نظر گرفته و سپس در خصوص وضعیت آینده ی قیمت پیش بینی انجام دهید. در نهایت، بر مبنای پیش بینی ای که در خصوص جهت روند کرده اید، نمودار قیمتی را برای جستجوی یک نقطه ی ورود مناسب تحلیل کنید.
باید همچنین در نظر داشت که در یک خط روند، نقطه ی شکست یا نقطه ی فرار قیمت (بریک آوت) می تواند معمولا غیر واقعی باشد. این موضوع می تواند در راهبرد معاملاتی زمانی استفاده شود که وارد معامله ای شده اید و در آن انتظار دارید که روند به جای اینکه بخواهد معکوس شود به روند حرکتی گذشته ی خود ادامه دهد.
در این حالت، اگر قیمت از خط روند پایین تر برود می توانید وارد معامله شوید. حد ضرر باید بیشتر از نقطه ی شکست غیر واقعی تنظیم شود. در این حالت، اگر قیمت از خط روند پایین تر برود می توانید وارد معامله شوید. حد ضرر باید بیشتر از نقطه ی شکست غیر واقعی تنظیم شود.
اینگونه وارد معامله شدن مزایای بسیاری دارد:
• اگر روند معکوس نشده باشد، احتمال بسیار زیادی وجود دارد که در همان جهت ادامه یابد.
• حد ضرر کم در مقایسه با سود احتمالی
• ورود آسان
• می توانید از چند سیگنال ورود به معامله استفاده کنید:
1. قیمت از خط روند پایین تر رود
2. در روند های صعودی، قیمت در بالای خط روند، و در روند های نزولی، در پایین خط روند به کامل ترین میزان خود می رسد. الگوهای مختلفی (از جمله الگوهای شمعی) در این خصوص ظاهر می شود.
نتیجه
پیدا کردن یک روند کار آسانی است بنابراین همه در یافتن آن موفق می شوند. سختی زمانی آغاز می شود که معامله گر انتظارات خاصی در مورد نحوه ی حرکت قیمت در آینده دارد. اگر بخواهید کار با روند را مساوی با پیش بینی (صد درصدی) حرکت قیمت در آینده بدانید (مثلا اینکه پیش بینی کنید آیا روند به حرکت خود ادامه می دهد یا معکوس می شود)، چنین برداشتی شما را نا امید خواهد کرد، چون پیش بینی کردن قطعی آینده غیر ممکن است.
اما اگر متوجه باشید که در تعریف صحیح یک روند مفهومی به نام پیش بینی صد در صدی موفقیت جای نداشته و روند تنها نمایانگر مقیاس احتمالی ای است که در آن حرکت قیمت ممکن است به نفع شما باشد، معامله ی شما با هوشمندی بیشتری انجام می شود و روش شما حرفه ای تر خواهد بود.
پا نوشت: آیا نوشته ی من مورد پسندتان قرار گرفت؟ لطفا در شبکه های اجتماعی آن را به اشتراک بگذارید: این بهترین ''تشکر'' خواهد بود :)
لینک های مفید:
- پیشنهاد می کنم که با یک کارگزار (بروکر) مطمئن معامله کنید اینجا. سیستم این امکان را به شما می دهد که یا خودتان به معامله بپردازید یا معامله ی معامله کنندگان موفق از سرتاسر دنیا را کپی کنید.
- در پلتفرم لایت فایننس از کد تشویقی BLOG برای گرفتن امتیاز سپرده گذاری 50% استفاده کنید. به هنگام سپرده گذاری سپرده گذاری در حساب معاملاتی خود تنها لازم است که این کد را در محل مناسب وارد نمایید.
- کانال تلگرام با تحلیل های باکیفیت، مطالب مربوط به فارکس، مقالات آموزشی، و سایر مطالب مفید برای معامله گران https://t.me/farsi_forex_trading_blog
نمودار قیمت EURUSD در حالت زمان واقعی

محتوای این مقاله بیانگر نظر نویسنده است و لزوماً بیانگر موضع رسمی کارگزار لایت فایننس نیست. مطالب منتشر شده در این صفحه صرفاً برای اهداف اطلاعاتی ارائه شده است و نباید به عنوان ارائه مشاوره سرمایه گذاری برای اهداف دستورالعمل 2014/65/EU مورد نظر تلقی شوند.
بر اساس قانون کپیرایت، این ماده مالکیت معنوی محسوب میشود که شامل ممنوعیت کپی و توزیع آن بدون رضایت میباشد.