تجزیه و تحلیل بنیادی یا همان فاندامنتال در بازار سهام به عنوان یک ابزار پیچیده در نظر گرفته می‌شود. موفق‌ترین سرمایه گذاران در طول تاریخ، مانند جورج سوروس و وارن بافت، سرمایه‌های خود را با استفاده از تجزیه و تحلیل بنیادی به دست آورده‌اند. این مقاله یک راهنمای کامل برای تجزیه و تحلیل بنیادی در معاملات فارکس است. ادامه مطلب را بخوانید تا بیاموزید چگونه از بهترین روش‌ها و ابزارهای تجزیه و تحلیل بنیادی استفاده کنید!

مقاله شامل موضوعات زیر می باشد:


تجزیه و تحلیل بنیادی چیست؟

تجزیه و تحلیل بنیادی راهی برای پیش بینی قیمت دارایی‌های آتی بر اساس رویدادها و حقایق خارجی است. این رویدادها و حقایق از عوامل بنیادی اقتصاد بشمار می‌روند. عوامل بنیادی عبارتند از:

  • اندیکاتورهای اقتصادی، به عنوان مثال، نرخ بهره بانک‌های مرکزی، تغییرات تولید ناخالص داخلی (GDP)، نرخ‌های تورم و کاهش قیمت‌ها، اشتغال؛
  • چشم انداز اقتصادی؛
  • عوامل سیاسی؛
  • اخبار و شایعات؛
  • عوامل فصلی؛
  • همبستگی صنایع؛
  • چرخه‌های اقتصادی و سایر مقررات.

هدف از تجزیه و تحلیل بنیادی، شناسایی بیشترین تعداد عوامل بنیادی برای تعیین قیمت‌های احتمالی بازار است.

تجزیه و تحلیل بنیادی در مقابل تجزیه و تحلیل تکنیکال: تفاوت این دو در چیست؟

تفاوت اصلی بین تجزیه و تحلیل بنیادی و تکنیکال در روش‌های پیش بینی این دو می‌باشد. تجزیه و تحلیل بنیادی یک خوانش دقیق از وضعیت مالی و اقتصادی هم در مورد خود موضوع تحقیق و هم در مورد محیط بیرونی آن را نشان می‌دهد. تجزیه و تحلیل تکنیکال تنها مستلزم بررسی نمودار قیمت برای شناسایی الگوها یا روندها، با استفاده از طیف گسترده‌ای از اندیکاتورهای تکنیکال است.

تجزیه و تحلیل بنیادی به شما امکان می‌دهد تا قیمت منصفانه‌ی دارایی‌ها را شناسایی کرده و اینکه چرا کمتر یا بیشتر از ارزش واقعیشان در زمان کنونی ارزش گذاری می‌شوند را درک کنید. تحلیل بنیادی روشی برای تعیین ارزش واقعی یا "بازار عادلانه" سهام است. هدف اصلی ابزارهای تکنیکال شناسایی روندها و الگوها، نقاط مناسب برای وارد کردن معاملات و خارج شدن از آن‌ها است.

در بازه‌های زمانی نیز تفاوت‌هایی وجود دارد. تجزیه و تحلیل بنیادی برای سرمایه گذاری‌های بلند-مدت و معاملات بنیادی مناسب است، در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال بر معاملات کوتاه-مدت و میان-مدت متمرکز است.

اجزای تجزیه و تحلیل بنیادی

تجزیه و تحلیل بنیادی شامل سه عنصر اصلی است:

  • تجزیه و تحلیل اقتصادی؛
  • تجزیه و تحلیل صنعتی؛
  • تجزیه و تحلیل شرکتی.

اجازه دهید هر یک از این عناصر را با جزئیات بیشتری مورد مطالعه قرار دهیم.

تجزیه و تحلیل بنیادی با رویکرد بالا به پایین در مقابل رویکرد پایین به بالا

دو رویکرد عمده برای تحلیل بنیادی در فارکس وجود دارد:

  • بالا به پایین؛
  • از پایین به بالا.

اجازه دهید هر یک از این روش‌ها را با جزئیات بیشتری بررسی کنیم:

تجزیه و تحلیل بنیادی با رویکرد بالا به پایین

لایت فایننس: تجزیه و تحلیل بنیادی با رویکرد بالا به پایین

همانطور که در شکل بالا مشاهده می‌کنید، روش بالا به پایین با تجزیه و تحلیل اقتصاد جهانی و اقتصاد کشور آغاز می‌شود. به عنوان یک قاعده، شما عواملی مانند تولید ناخالص داخلی، تورم، نرخ بهره، و همبستگی نرخ‌های ارز خارجی را مورد مطالعه قرار می‌دهید.

پس از آنکه تجزیه و تحلیل چشم انداز اقتصاد کلان را انجام دادید، بخش‌های مورد علاقه اقتصادی و صنایع خاص را بررسی می‌کنید. بر اساس تحقیقات، می‌توانید امید بخش‌ترین آپشن‌های سرمایه گذاری را انتخاب کنید. و در مرحله نهایی، تجزیه و تحلیل بنیادی سهام شرکت‌ها را به صورت جداگانه انجام می‌دهید.

رویکرد پایین به بالا

لایت فایننس: رویکرد پایین به بالا

همانطور که در شکل بالا مشاهده می‌کنید، رویکرد پایین به بالا، ترتیب تجزیه و تحلیل داده‌ها را در جهتی متضاد نشان می‌دهد. یعنی ابتدا شما اوراق بهادار یک شرکت، صورت‌های مالی آن را تجزیه و تحلیل می‌کنید؛ و پس از آن نوبت به بخش صنعت و اقتصاد می‌رسد. در مرحله نهایی، شما عامل اقتصاد کلان مربوط به شرکت‌های انتخاب شده را بررسی می‌کنید.

سرمایه گذارانی که از رویکرد پایین به بالا استفاده می‌کنند معمولاً معتقدند که یک سری اوراق بهادار خاص می‌تواند بهتر از صنعت و یا یک بخش اقتصادی به عنوان یک کل عمل کند. آن‌ها عملکرد هر شرکت انتخاب شده را برای سرمایه گذاری در امیدوارکننده ترین دارایی‌ها با جزئیات مورد بررسی قرار می‌دهند.

تجزیه و تحلیل بنیادی کمّی و کیفی

عوامل بنیادی گوناگون را می‌توان به دو دسته‌ی کمی و کیفی دسته بندی کرد: تجزیه و تحلیل بنیادی کمّی شامل تحقیق در مورد بازار اوراق بهادار بر اساس داده‌های آماری، مالی، و همچنین ویژگی‌های قابل اندازه گیری یک کسب و کار است. از تجزیه و تحلیل کمّی اغلب در استراتژی‌های معاملاتی الگوریتمی به منظور مدیریت خطرات و ارزیابی بازده احتمالی سبدهای سرمایه گذاری استفاده می‌شود.

تجزیه و تحلیل بنیادی کیفی، داده‌هایی که کمتر ملموس هستند را مورد بررسی قرار می‌دهد. این داده‎‌ها می‌توانند روابط سیاسی و اقتصادی بین کشورها، فرهنگ سازمانی، انتظارات مصرف کننده، تشخیص نام تجاری، همبستگی بین فرآیندها و الگوهای مختلف باشد. به عنوان مثال، ممکن است یک معامله گر محصولات شرکتی مانند اپل و یا مدیران اصلی شرکتی همچون تسلا را دوست داشته باشد.

اندیکاتورهای عملکرد کلیدی 

هیچ الگوریتم دقیقی برای تجزیه و تحلیل داده‌های اقتصادی وجود ندارد. من می‌توانم یک سری اندیکاتورهای بنیادی خاص را تعریف کنم، که اندیکاتورهای عملکرد کلیدی یا KPI هستند. برخی از اندیکاتورهای عملکرد مالی عبارتند از:

  • اندیکاتور ROE؛
  • نسبت P/E؛
  • ضریب بتا - بتا (β)؛
  • درآمد به ازای هر سهم (EPS)؛
  • نسبت قیمت / بالانس - (نسبت P/B) ؛
  • نسبت PEG ؛
  • نسبت P/S ؛
  • نسبت پرداخت سود سهام؛
  • بازده سود سهام نقدی.

تمامی این اندیکاتورها حامل اطلاعاتی مربوط به برخی از فرآیندهای اقتصادی می‌باشند. با مقایسه این عوامل، سرمایه گذار عملکرد شرکت و یا صنعت را ارزیابی می‌کند. بنابراین، معامله گر خطرات مربوط به متضرر شدن معامله را کاهش می‌دهد.

بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)

بازده حقوق صاحبان سهام یکی از عناصر مهم در تجزیه و تحلیل بنیادی بشمار می‌رود. این عامل تعیین می‌کند که شرکت چگونه از سرمایه سهامداران خود به طور موثر استفاده می‌کند. ROE با تقسیم سرمایه صاحبان سهام بر سود خالص شرکت با استفاده از فرمول زیر محاسبه می‌شود:

ROE = Net_Income/Equity * 100%, 

که در آن:

  • Net_Income، همان سود خالص است؛
  • Equity یا حقوق صاحبان سهام، همان سرمایه شرکت است.

به عنوان مثال، اگر شرکت 10 میلیون یورو در سال جاری به دست آورد، و ارزش خالص آن 100 میلیون باشد، بازده حقوق صاحبان سهام به شرح زیر خواهد بود:

ROE = 10,000,000/100,00,000 * 100% = 10%.

این اندیکاتور به هنگام مقایسه شرکت کنندگان در یک صنعت مشابه یا تغییرات پویایی ROE در طول چندین سال مفید است. از منظر این اندیکاتور، مقایسه شرکت‌ها با در نظر گرفتن بخش‌های مختلف کار منطقی‌ای نیست. ویژگی‌های بازار تأثیر بسزایی بر سودآوری شرکت دارند.

نسبت قیمت به درآمد (نسبت P/E)

سرمایه گذاران در ارزیابی بنیادی از نسبت قیمت به درآمد (P / E) برای ارزیابی شرکت‌ها استفاده می‌کنند. این نسبت تعیین می‌کند که سهام آن‌ها تا چه میزان کم و یا بیش از حد ارزش گذاری شده است. برای محاسبه‌ی این نسبت، باید قیمت فعلی سهام را بر درآمد حاصل به ازای هر سهم تقسیم کنید. درآمد حاصل به ازای هر سهام با تقسیم سود سالانه بر تعداد اوراق بهادار منتشر شده محاسبه می‌شود.

نسبت P/E طبق فرمول محاسبه می‌شود:

P/E = Price / EPS, 

که در آن:

  • Price همان قیمت دارایی جاری است 
  • EPS در واقع درآمد به ازای هر سهم است.

گاهی اوقات، نسبت قیمت به درآمدها در معاملات به عنوان سرمایه شرکت توصیف می‌شود. این بدان معنی است که ارزش کل اوراق بهادار بر سود خالص تقسیم می‌شود. اطلاعات ارائه شده توسط اندیکاتور، ارزش کل، و یا حقوق صاحبان سهام تغییر نخواهند کرد.

در عمل، نسبت P/E اغلب با استفاده از سود خالص مورد انتظار محاسبه می‌شود. این موضوع زمانی اتفاق می‌افتد که تحلیلگران شرکت سود خالص را پیش بینی می‌کنند. در این حالت، بازار سود مورد انتظار را در نظر خواهد گرفت، و در تعیین P/E تجدید نظر می‌شود.

بتا (β)

ضریب بتا در تجزیه و تحلیل بنیادی، همبستگی یک دارایی را با تحرکات کل بازار و یا صنعت اندازه گیری می‌کند. این بدان معناست که چگونه قیمت یک دارایی به تمایلات عمومی بازار بستگی دارد. به عنوان مثال، یک سهام را می‌توان با یک شاخص معیار سهام، مانند NASDAQ یا S&P 500 مقایسه کرد.

فرمول محاسبه ضریب بتا:

لایت فایننس: بتا (β)

که در آن:

  • Cov (k ، p) - کوواریانس بازده
  • k_i - i بازده هر سهام 
  • p - بازده سبد سهام.

برای درک بهتر آن، فرمول پیچیده تر دیگری را ارائه خواهم داد:

لایت فایننس: بتا (β)

که در آن:

  • k ̀ - بازده سهام مورد انتظار (متوسط) ؛
  • p_i -بازده سبد سهام i (بازده شاخص سهام در دوره i)
  • p ̀ - بازده سبد مورد انتظار (متوسط) ؛
  • n - تعداد مشاهدات.

مقادیر ضریب:

  • بیشتر از 1. قیمت سهام با شاخص سهام همبستگی دارد (در یک جهت حرکت می‌کند). سهام نسبت به تغییرات ارزش شاخص سهام حساسیت بیشتری دارد (سریعتر افزایش و یا کاهش می‌یابد).
  • بتای یک سهام برابر با 1. حرکت قیمت سهام، حرکت شاخص را با دقت 100٪ تکرار می‌کند.
  • از 0 تا 1. یک سهام یکتا با شاخص سهام همبستگی دارد. قیمت سهام نسبت به شاخص سهام از حساسیت کمتری برخوردار است.
  • بتای 0. سهام با شاخص همبستگی ندارد. این بدان معناست که ارزش هر سهام یکتا به تحرکات قیمت شاخص سهام بستگی ندارد.
  • از 1- تا 0. قیمت سهام با شاخص سهام همبستگی منفی دارد. این بدان معناست که سهام در جهت مخالف با یک شاخص سهام حرکت می‌کند. قیمت حقوق صاحبان سهام نسبت به تغییرات میانگین بازار در مقایسه با شاخص سهام از حساسیت کمتری برخوردار است.
  • کمتر از 1-. سهام دارای همبستگی منفی با شاخص است. نوسان چنین حقوق صاحبان سهامی بیشتر از آن چیزی است که در شاخص سهام است.

سود هر سهم (EPS)

EPS میزان سودآوری شرکت را نشان می‌دهد که با تقسیم درآمد خالص شرکت بر تعداد کل سهام‌ها محاسبه می‌شود.

EPS = درآمد خالص / TCSO, 

که در آن:

  • NetIncome یا درآمد خالص منهای سودهای تقسیمی ممتاز می‎‌شود
  • TCSO مخفف کل سهام‌های عادی برجسته است.

در برخی از انواع تحلیل‌ها، برای برآورد سهام شرکت‌هایی با ساختار سرمایه‌ی پیچیده، از EPS دیلوتِد (ضعیف شده) استفاده می‌شود. تفاوت آن با EPS معمولی این است که سود خالص بر تعداد کل سهام‌ها تقسیم می‌شود. اوراق بهاداری همچون آپشن‌های قابل تبدیل، وارانت‌ها، اوراق قرضه از سهام عادی کسر می‌شوند.

نسبت قیمت به ارزش دفتری (نسبت P/B)

نسبت قیمت به ارزش دفتری (نسبت P/B) به تشخیص اینکه آیا ارزش سهام شرکت در مقایسه با ارزش ذاتی آن کم است و یا خیر، کمک می‌کند. نسبت P/B سرمایه بازار و یا ارزش بازار یک شرکت را با ارزش دفتری آن مقایسه می‌کند. ارزش دفتری برابر با ارزش کل دارایی‌های شرکت بدون کل بدهی‌ها می‌باشد.

فرمول P/B:

P/B = Price / BVR,

که در آن:

  • Price - قیمت سهام شرکت است؛
  • BVR - ارزش دفتری.

P/B نشان می‌دهد که سرمایه گذار با سرمایه گذاری یک دلار فرضی در شرکت چه چیزهایی را به دست خواهد آورد. از نظر معنا، این مورد به ارزش دفتری به ازای هر سهم نزدیک است.

نسبت قیمت به درآمد به نرخ رشد (PEG)

PEG یک گونه از نسبت P/E است که پیش‌تر در مورد آن صحبت کردیم. ضریب فزاینده با استفاده از فرمول زیر محاسبه می‌شود:

لایت فایننس: نسبت قیمت به درآمد به نرخ رشد (PEG)

که در آن:

  • P - سرمایه؛
  • E - سود خالص؛
  • EGR - نرخ رشد درآمد مورد انتظار.

ضریب فزاینده، بازده مورد انتظار آتی را در نظر می‌گیرد. برای تعیین مناسب بودن قیمتی که سرمایه گذار مایل است تا در آینده برای رشد درآمد پرداخت کند، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

نسبت قیمت به فروش (P/S)

نسبت P/S حجم معاملات فروش را اندازه گیری می‌کند، که با استفاده از فرمول زیر محاسبه می‌شود:

P/S = Price/Sales_Ratio, 

که در آن:

  • price - قیمت سهام؛
  • Sales_Ratio - حجم معاملات فروش است.

نسبت P/S کمک می‌کند تا دریابیم که سرمایه گذار به ازای هر دلار دریافتی از معاملات فروش چقدر باید پرداخت کند. ماهیت این پارامتر مشابه نسبت P/E است. با این حال، تصور می‌شود که از دقت کمتری برخوردار است زیرا هزینه‌های عملیاتی را در نظر نمی‌گیرد. اگرچه، حجم بروزرسانی فروش‌ها بیشتر و راحت‌تر پیش بینی می‌شوند.

نسبت پرداخت سود سهام

نسبت پرداخت سود سهام (DPR)، درصد درآمدی است که به سهامداران به صورت سود تقسیمی پرداخت می‌شود.

فرمول رایج محاسبه‌ی آن به شرح زیر است:

DPR = Total_Dividents/Net_Income, 

که در آن:

  • Total_Dividents – سود سهام تقسیمی پرداخت شده;
  • Net_Income – درآمد خالص.

با استفاده از این ضریب، می‌توانید سیاست تقسیم سود شرکت را تعیین کرده و بازده  یک اوراق بهادار را به طور غیر مستقیم برآورد کنید.

بازده سود سهام نقدی

بازده سود سهام نقدی (DY)، که به صورت درصد بیان می‌شود، یک نسبت مالی (سود/قیمت) است. DY نشان می‌دهد که یک شرکت چقدر سود نسبت به قیمت سهام خود به صورت سالانه پرداخت می‌کند. متقابل بازده سود سهام نقدی، نسبت قیمت / سود است.

بازده سود سهام نقدی بر اساس فرمول زیر محاسبه می‌شود:

DY = سود سهام / قیمت هر سهم * 100٪

بازده سود سهام یک روش مناسب برای اندازه گیری سود نقدی حاصل از هر دلار سرمایه گذاری است. یا به بیان ساده‌تر، محاسبه‌ی بازگشت سرمایه.

نمونه‌هایی از تحلیل بنیادی

اجازه دهید تا ارزیابی اندیکاتورهای کلیدی مالی را در مثال مایکروسافت توضیح دهم.

لایت فایننس: نمونه‌هایی از تحلیل بنیادی

بنابراین، طی یک سال گذشته، ارزش سهام MSFT با وجود پاندمی و قرنطینه، به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. در همین زمان، طی سه ماه گذشته، قیمت در محدوده 4 +/-  متغیر بوده است. می‌خواهم بدانم که قیمت سهام مایکروسافت در آینده چگونه تغییر خواهد کرد.

لایت فایننس: نمونه‌هایی از تحلیل بنیادی

من از سرویس رایگان simplywall.st استفاده می‌کنم و مشاهده می‌کنم که نسبت P/E، اندازه گیری دوره بازپرداخت برای MSFT برابر با 34.1 سال (پیکان آبی) است. این مدت کوتاهتر از دوره بازپرداخت متوسط در صنعت، 51.4 سال (پیکان فیروزه ای)، است. از یک سو، این بدان معناست که سهام به طور بالقوه کم ارزیابی شده است. از سوی دیگر، این موضوع می‌تواند مشکلات اساسی احتمالی را نشان دهد که تقاضا برای سهام را محدود می‌کند و جریان‌های نقدی را کاهش می‌دهد.

این نمودار همچنین P/E بازار را نشان می‌دهد، اما مقایسه داده‌های قبلی با این داده‌ها منطقی نیست. میانگین P/E بازار به طور کلی وضعیت خرید بیش از حد صنعت فناوری پیشرفته را نشان می‌دهد، و نه یک شرکت خاص.

لایت فایننس: نمونه‌هایی از تحلیل بنیادی

PEG برابر با 3.2، مقدار کمی است. این بدان معناست که قیمت بالای بازار سهام مایکروسافت تنها تا حدی باز می‌گردد.

لایت فایننس: نمونه‌هایی از تحلیل بنیادی

مقدار P/B برابر با 13.1 است. این مقدار بیش از شش برابر بیشتر از میانگین بازار ایالات متحده و 1.5 برابر بیشتر از مقدار متوسط صنعت است. P/B بالا، به این معنی است که ارزش سهام مایکروسافت بیش از حد ارزش گذاری شده است.

 لایت فایننس: نمونه‌هایی از تحلیل بنیادی

بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) نیز بالا است، و برابر با 38.5 درصد می‌باشد. میانگین ROE در صنعت برابر با 12.6 است.

با بررسی اندیکاتورهای عملکرد کلیدی، می‌توانم نشان دهم که سهام مایکروسافت بالاتر از بازار ارزش گذاری شده است. ROE بالا و روند صعودی بلند-مدت پایدار به این معنی است که سرمایه گذاران خوشبین هستند و انتظار دارند که سهام شرکت در آینده رشد کند. با این دیدگاه، P/E مایکروسافت پایین تر از اندیکاتور صنعتی متوسط ​​است.

بنابراین، سهام در مقایسه با رقبا کم ارزش گذاری شده است، و ارزش واقعی آن می‌تواند بالاتر باشد. ازین رو، با استفاده از ارزیابی تجزیه و تحلیل بنیادی، می‌توانم خرید سهام مایکروسافت را توصیه کنم.

تجارت را با یک کارگزار قابل اعتماد شروع کنید

ثبت نام

بهترین ابزارهای تحقیقاتی برای تجزیه و تحلیل بنیادی

اگر تمامی اندیکاتورها را به صورت دستی محاسبه کنید، انجام تجزیه و تحلیل بنیادی در بازار فارکس، سهام، و یا بازارهای فیوچر دشوار است. تحلیلگران تکنیکال فارکس از اندیکاتورهای نمودار قیمت برای پیش بینی روند‌های قیمت EURUSD و یا هر جفت-ارز دیگر استفاده می‌کنند. به همین ترتیب، معامله گران سهام می‌توانند از نمایشگرها برای تعیین امیدوار کننده ترین دارایی‌ها و سودآورترین سرمایه گذاری‌ها استفاده کنند.

لزوماً شما نیازی به استفاده از خدمات پولی simplywall.st ندارید. تعداد زیادی نمایشگر سهام رایگان وجود دارد. من قصد دارم تا برترین آن‌ها را در ادامه معرفی کنم:

فینویز (Finviz)

لایت فایننس: فینویز (Finviz)

نمایشگر فینویز بین سرمایه گذاران محبوب است. فیلترهای زیادی دارد، سفارشی کردن آن آسان است، و دارای یک نسخه رایگان است. این سرویس، عملکرد هزاران شرکت از سراسر جهان، از جمله آن‌هایی را که در بین معامله گران مشهور نیستند، تحلیل می‌کند.

یاهو! فایننس

لایت فایننس: یاهو! فایننس

این مورد ابزار دیگری است که در تجزیه و تحلیل بنیادی فارکس و بازار سهام مفید خواهد بود. یاهو! فایننس علاوه بر نمایشگر سهام و تجزیه و تحلیل سهام بنیادی، گردآورنده‌ی اطلاعات مالی است.

این نمایشگر اطلاعات مفید بسیاری در مورد بازارهای مالی ارائه می‌دهد. شما می‌توانید نرخ‌های ارزی، رتبه بندی اوراق بهادار، گزارش‌های مالی شرکت‌ها، و بیانیه‌های مطبوعاتی را در آن بیابید.

انتقادات پیرامون مزایا و معایب تجزیه و تحلیل بنیادی. معایب تجزیه و تحلیل بنیادی.

تجزیه و تحلیل بنیادی فارکس به سرمایه گذاران کمک می‌کند تا اطلاعات مالی لازم را برای درک روندهای کنونی بازار و برآورد رشد احتمالی قیمت، جمع آوری کنند. تجزیه و تحلیل بنیادی برای پیش بینی بلند-مدت و ارزیابی چشم اندازهای یک دارایی مفید است. بر خلاف تجزیه و تحلیل تکنیکال، تجزیه و تحلیل بنیادی نمی‌تواند برای تعیین جزئیات نقاط بهینه برای ورود به پوزیشن‌های باز استفاده شود.

ایراد اصلی، نبود آمار و ارقام دقیق است. از هر روش مطالعه بنیادی‌ای که استفاده می‌کنید، تنها فرضیات کلی را به عنوان خروجی خواهید داشت. برعکس، ابزارهای تحلیل تکنیکال اغلب با اعداد دقیق سر و کار دارند.

نتیجه گیری

با توجه به جوانب مثبت و منفی تجزیه و تحلیل بنیادی، معامله گران حرفه‌ای اغلب چندین روش را برای مطالعه بازارهای مالی ترکیب می‌کنند. از عوامل اساسی برای برآورد چشم اندازها استفاده می‌شود. اندیکاتورهای تکنیکال به تعیین نقاط خوب برای ورود و خروج از معاملات کمک می‌کنند. یک تکنیک ترکیبی میزان خطرات را کاهش می‌دهد زیرا طیف وسیعی از عوامل را در بر می‌گیرد.

پرسش‌های پرتکرار در مورد تحلیل بنیادی در مقابل تحلیل تکنیکال

تجزیه و تحلیل بنیادی و تجزیه و تحلیل تکنیکال دو روش مختلف تحقیق بازار هستند که باید با هم مقایسه شوند. تحلیل بنیادی برای پیش بینی‌های بلند-مدت بر اساس عوامل اقتصادی مناسب تر است. و روش‌های تکنیکال به شما این امکان را می‌دهند تا با یک سری اعداد خاص کار کنید و نقاط ورود مناسب را مشخص کنید.

از عوامل بنیادی برای پیش بینی تحرکات بازار آتی استفاده می‌شود. داده‌های بنیادی به طور گسترده‌ای توسط معامله گران، تحلیلگران سهام استفاده می‌شود. این داده‌ها همچنین توسط سرمایه گذارانی که به دنبال ارزیابی عملکرد مالی، چشم انداز‌ها، و سودآوری شرکت هستند، نیز استفاده می‌شود.

بله، نسبت P/E پایین، از بازگشت سریع سرمایه خبر می‌دهد.

تجزیه و تحلیل بنیادی در معاملات به چند دلیل ضروری است. اول، رویدادها و حقایقی را که مستقیماً با نمودارهای قیمت ارتباط ندارند، پوشش می‌دهد. دوم، رویکردهای تجزیه و تحلیل بنیادی به شما امکان می‌دهد تا پیش بینی‌های خود را در یک افق سرمایه گذاری بلند-مدت ترسیم کنید.

نسبت قیمت / درآمد زمانی مناسب تلقی می‌شود که از متوسط P/E ​​ صنعت کمتر باشد.

تجزیه و تحلیل اقتصادی مطالعه اندیکاتورهای اقتصادی کلی مانند نرخ‌های بهره بانک مرکزی، نرخ تولید ناخالص داخلی، تورم، و غیره را نشان می‌دهد. عملکرد مالی یک کشور، توسعه‌ی صنایع و شرکت‌های خاص را مشخص می‌کند.

این مورد شبیه به نحوه انجام تجزیه و تحلیل بنیادی سهام است. به هنگام تجزیه و تحلیل بانک‌ها، شما اندیکاتورهای عملکرد کلیدی کلاسیک را بررسی می‌کنید. علاوه بر این، شما باید بار بدهی بانک و کیفیت وام‌های صادر شده را نیز مطالعه کنید.

به هنگام تحلیل رمز-ارز، شما میزان تقاضا برای این ابزار، اندازه شبکه ارزهای رمزپایه را تخمین می‌زنید. برای یافتن بهترین فرصت سرمایه گذاری، باید فعالیت شبکه ارزهای رمزنگاری شده، تعداد کاربران، حضور در بورس‌ها را نیز بررسی کنید. سایر پارامترهای مهم شامل تجربه توسعه دهندگان و بنیانگذاران، توانایی‌های منحصر به فرد، و دشواری کپی است.

طبق تعریف تجزیه و تحلیل بنیادی، نرخ‌های فارکس تحت تأثیر فرآیندهای سیاسی و عوامل اقتصادی قرار می‌گیرند. عوامل مهم اقتصاد کلان مورد بررسی در تجزیه و تحلیل بنیادی فارکس عبارتند از تولید ناخالص داخلی، نرخ بهره بانک مرکزی، نرخ تورم، تراز تجاری و صنعتی، اشتغال.

تجزیه و تحلیل بنیادی بر اساس مطالعه شرایط مالی و اقتصادی شرکت‌ها، صنایع، و به طور کلی اقتصاد است. همچنین سایر عوامل موثر بر فعالیت اقتصادی را نیز در بر می‌گیرد.

تجزیه و تحلیل بنیادی جنبه‌های زیر را بررسی می‌کند:

  • عملکرد اقتصادی کشور و روندهای جهانی؛
  • چشم انداز بازارها و صنایع ؛
  • همبستگی فرایندهای اقتصادی شرکت و KPI (اندیکاتور عملکرد کلیدی) آن؛
  • محصول، نام تجاری، و حتی فرهنگ سازمانی.


پا نوشت: آیا نوشته ی من مورد پسندتان قرار گرفت؟ لطفا در شبکه های اجتماعی آن را به اشتراک بگذارید: این بهترین ''تشکر'' خواهد بود :)

لینک های مفید:

  • پیشنهاد می کنم که با یک کارگزار (بروکر) مطمئن معامله کنید اینجا. سیستم این امکان را به شما می دهد که یا خودتان به معامله بپردازید یا معامله ی معامله کنندگان موفق از سرتاسر دنیا را کپی کنید.
  • در پلتفرم لایت فایننس از کد تشویقی BLOG برای گرفتن امتیاز سپرده گذاری 50% استفاده کنید. به هنگام سپرده گذاری سپرده گذاری در حساب معاملاتی خود تنها لازم است که این کد را در محل مناسب وارد نمایید.
  • کانال تلگرام با تحلیل های باکیفیت، مطالب مربوط به فارکس، مقالات آموزشی، و سایر مطالب مفید برای معامله گران https://t.me/farsi_forex_trading_blog
تجزیه و تحلیل بنیادی

محتوای این مقاله بیانگر نظر نویسنده است و لزوماً بیانگر موضع رسمی کارگزار لایت فایننس نیست. مطالب منتشر شده در این صفحه صرفاً برای اهداف اطلاعاتی ارائه شده است و نباید به عنوان ارائه مشاوره سرمایه گذاری برای اهداف دستورالعمل 2014/65/EU مورد نظر تلقی شوند.
بر اساس قانون کپی‌رایت، این ماده مالکیت معنوی محسوب می‌شود که شامل ممنوعیت کپی و توزیع آن بدون رضایت می‌باشد.

امتیاز دادن به این مقاله
{{value}} ( {{count}} {{title}} )
شرکت لایت فایننس به مناسبت بیستمین سال تاسیس خود جوایزی را به ارزش یک میلیون دلار قرعه کشی می کند!
از خدمات کارگزاری معتبر استفاده کنید، امتیاز کسب کنید و جوایز نقدی برنده شوید.با این چالش در این لینک بیشتر آشنا شوید.
شروع معامله گری
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
گفت‌وگوی زنده
بازخورد خود را قرار دهید
Live Chat