این مقاله به مفهوم الگوی قیمت خواهد پرداخت و سودآور ترین الگو های قیمتی را در این مقاله بررسی خواهیم کرد. من محبوب ترین الگوهای کندل استیک را برای فارکس توضیح خواهم داد و توضیح خواهم داد که چگونه می توان ساختار های کندل استیک را کشف کرده و به کمک آنها معامله کرد.
شما یاد خواهید گرفت که چگونه با استفاده از الگوی قیمت معامله کنید. همچنین من تجربه خودم و الگوی کندل استیک فارکس اصلی خودم را با شما به اشتراک خواهم گذاشت که از آن چندین سال استفاده کرده ام.
امیدوارم ارزش این زحماتی که کشیده شده را بدانید و با توجه و تمرین مطالب را بیاموزید. این مقاله مهارت معامله گری شما را افزایش خواهد داد.
مقاله شامل موضوعات زیر می باشد:
- الگو در فارکس به چه معنی می باشد؟
- 3 الگوی شمعی رایج و کاربردی
- الگوی قیمتی مثلث
- الگوی قیمتی دو قله (یا دابل تاپ)
- الگوی قیمتی دو دره (دابل باتم)
- الگوی قیمتی سه قله
- الگوی قیمتی سه دره
- الگوی قیمتی سر و شانه
- الگوی سر و شانه معکوس
- الگوی قیمتی وج (Wedge)
- الگوی پرچم
- الگوی قیمتی پرچم سه گوش (Pennant)
- الگوی ساختار انبساطی یا Broadening Formation (الگوی بلندگو)
- الگوی قیمتی الماس
- الگوی اسپایک (Spike)
- الگوی کندل حجمی
- الگوی برج (Tower)
- الگوی سه کلاغ (سه بودا)
- الگوی مکعب (مکعب طلایی)
- الگوی موچین (Tweezers)
- الگوی گپ (بازی با گپ)
- الگوی کوه
- الگوی متقارن کانال
- الگوی سه پله (Three Stair Steps)
- شکست الگوی مسطح (فلت)
- سوالات متداول در مورد الگو های فارس
الگو در فارکس به چه معنی می باشد؟
تجزیه و تحلیل حرکت قیمت، از زمان ظاهر شدن نمودار ها ابداع شد. اولین نمودار ها روی کاغذ رسم شدند و این زمانی بود که اولین تحلیلگران متوجه شدند مناطقی در نمودار وجود دارد که قیمت در بازه های زمانی مختلف نوسنات مشابهی انجام می دهد. اینها اولین الگو های نمودار بودند. معامله گران این اشکال را الگو می نامیدند چرا که شبیه مثلث، مربع یا الماس بودند. از وقتی که توانستیم نمودار ها را در صفحه کامپیوتر ببینیم و بازه های زمانی طولانی تر را تحلیل کنیم، الگوهای جدیدتر ظاهر شدند. در حال حاظر، بیش از 1000 ساختار قیمتی وجود دارد که توسط یک نوع تجزیه و تحلیل به نام تحلیل تکنیکال بررسی می شوند.
البته، بسیاری از آنها فقط تصورات ذهنی توسعه دهندگان بودند، اما در هر صورت تعدادی از آنها به طور موفقی عمل کردند و تبدیل به الگو های معروف شدند. سپس تحلیل تکنیکال گسترش یافت و الگو های قیمتی با الگوهای کندل استیک غنی شدند. در قسمت بعدی، من در مورد رایجترین الگو های کندل استیک (شمعی) و برخی از تنظیمات اصلی آن با شما بحث خواهم کرد.
معامله گران از الگو های کندل استیک برای شناسایی سیگنال های معاملاتی یا نشانه های حرکت قیمت در آینده، برای ورود به یک معامله در نقطه مناسب استفاده می کنند. همانطور که قبلا نیز توضیح دادم، اولین الگوی تحلیل و تحلیل نمودار های معاملاتی، الگوی مثلث می باشد. بنابراین، ما با این مورد شروع خواهیم کرد.
3 الگوی شمعی رایج و کاربردی
زمانی که تجزیه و تحلیل فنی به وجود آمد، مردم متوجه نقاطی در نمودار شدند که در آن حرکات قیمت بعد از مدتی تکرار می شد سپس آنها شروع به هایلایت کردن این مناطق کردند. و در مرحله بعد معامله گران متوجه شدند با ایجاد شدن مناطق خاصی در نمودار می توان توسط این مناطق قبل از افزایش یا کاهش قیمت، جهت حرکت آن را مشخص کرد. اینگونه بود که اولین الگو های قیمتی ایجاد شد که امروزه آن ها را الگو های نموداری فارکس می نامیم.
به دلیل اینکه این قیمت ها دارای اشکال هندسی مانند مثلث، مکعب، یا الماس بودند اسامی این الگو ها نیز از این اشکال الهام گرفته می شد. پس از گذشت زمان قوانین مشخصی برای هر الگو ایجاد شد و اینگونه بود که تحلیل گرافیکی خلق شد. برای شناسایی الگو های نمودار از سطوح حمایتی و مقاومتی استفاده می شد. به نظر من الگو ها دقیق ترین ابزار تحلیل گرافیکی هستند. شما فقط نیاز دارید الگو قیمت را در نمودار ها تعیین کنید اگر صدق می کرد می توانید وارد معاملات شده و سود کنید. در این مقاله سه مورد از این الگو های نمودار فارکس را بررسی خواهیم کرد که تا کنون کارایی خود را از دست نداده اند و می توانند هم برای معامله گران حرفه ای و هم برای معامله گران مبتدی کارآمد باشند.
خب پس اجازه دهید نگاهی دقیق تر به این سه الگو قیمتی برتر داشته باشیم.
شماره سه: الگو سر و دو شانه (S-H-S)
الگو سر و شانه یکی از محبوب ترین الگو های برگشتی بازار می باشد. این الگو در نمودار های خطی راحت تر شناسایی می شود اما بهتر است برای ورود به معاملات از نمودار های شمعی استفاده کنید (نمودار های شمعی ژاپنی در ترمینال های آنلاین).
نمودار قیمتی AUDNZD در بالا نشان داده شده است. دو الگو در نمودار وجود دارد. حالت اول یک الگو مستقیم سر و شانه می باشد که در آن سر در بالای الگو سر و شانه قرار گرفته است (با رنگ قرمز مشخص شده است) و تا حد زیادی شبیه الگوی دو قلو سقف می باشد. همچنین حالت دوم می تواند الگو سر و شانه بر عکس در نظر گرفته شود (با رنگ سبز نشان داده شده است) که شبیه الگو دو قلو کف می باشد. هر دو این الگو های الگوی برگشتی می باشند.
حال بیایید ببینیم شما چگونه می توانید با استفاده از الگو سر وشانه معکوس (رنگ سبز) یک پوزیشن خرید باز کنید:
- سه نقطه ی بیشینه (مترجم: های یا لو؛ در مثال ما باید به دنبال لو باشیم) به صورت پشت سر هم پیدا کنید در این حالت کفی (لو) که در وسط قرار دارد، باید پایین تر از بقیه قرار بگیرد.
- سپس یک خط روند ساده رسم می کنیم این خط نک لاین (خط گردن) خواهد بود (با رنگ بنفش مشخص شده است.)
- حال ما یک خط مقاومتی ساده داریم، هنگامی که این خط به سمت بالا شکسته می شود سیگنال خرید ظاهر می شود.
- حال می رسیم به مهمترین بخش. اطمینان حاصل کنید که روند نزولی واضحی قبل از شکل گیری اولین کف وجود داشته است. و اندازه ی این روند حداقل باید دو برابر عمق لو میانی ما باشد (مترجم: یعنی اندازه ی روند دو برابر اندازه ی سر تا شانه ی سمت چپ باشد). اگر چنین روندی وجود نداشته باشد، این الگو معتبر نخواهد بود و شما نمی توانید با استفاده از این الگو معامله داشته باشید. در مثال ما، چنین روندی وجود داشته و الگو نیز معتبر می باشد.
- برای باز کردن معاملات باید از سفارشات در حال انتظار (پندینگ اوردر) استفاده کنید.
- محدوده ی خرید در قسمت سقف (های) بعدی و پس از شکسته شدن خط گردن تعیین می گردد (Buy Price 1)؛
- حد سود پوزیشن ما به این گونه تنظیم می گردد: با استفاده از خط کش، اندازه ی پایین ترین لو (یعنی سر) را تا خط گردن محاسبه کنید. به همین اندازه از نقطه ی شکسته شدن خط گردن تا بالای نمودار را در نظر بگیرید و حد سود خود را در آن سطح قرار دهید (Take Price 1)؛
- حد ضرر را در سطح کف تشکیل شده + 15 درصد الی 20 درصد آن در نظر بگیرید (Stop Price 1)؛
شماره دو: مثلث پهن شونده
این الگو در نمودار خطی ساده تر مشخص می شود، زیرا در نمودار های شمعی کف ها و سقف ها ممکن است شما را گیج کنند.
نمودار GBPUSD در بالا نشان داده شده است که الگو مثلث پهن شونده را نشان می دهد که این الگو مانند یک مثلث برعکس می باشد.
بیایید ببینیم چگونه می توانید با استفاده از این الگو پوزیشن های خرید یا فروش باز کنید.
- در ابتدا الگو قیمت را که شبیه این الگو می باشد پیدا کنید.
- کف ها و سقف ها (های و لو) را مشخص کنید: که حداقل باید 4 عدد مشخص شده باشد (دو سقف و دو کف)
- حرکت قیمت از سقف به سمت کف و عکس آن، باید با امواج الگو مطابقت داشته باشد. ما باید تعداد امواج را مشخص کنیم.
- شما فقط در صورتی می توانید معامله خود را شروع کنید که چهارمین موج الگو تکمیل شده باشد.
- طبق آمار، معمولا شش یا چند موج در الگو وجود دارد پس ما در موج های 5 ام و 6 ام معاملات خود را انجام خواهیم داد.
- در مثال ذکر شده، ما باید طبق سیگنال معاملاتی موج 5 ام خرید خود را انجام داده و در موج 6 ام بفروشیم.
- ما باید فقط زمانی وارد سفارش خرید شویم که عکس شدن روند در موج چهارم کاملا مشهود باشد. (buy 1)
- حد سود را در سطحی که موج چهارم در حال شکل گیری است تعیین می کنیم (Take 1 )
- حد ضرر در زیر خط حمایتی نمودار تعیین می کنیم (Stop 1 )
- پوزیشن فروش را در موج ششم باز خواهیم کرد و این کار را زمانی انجام خواهیم داد که نشانه هایی از معکوس شدن روند به دنبال موج 5 ام آشکار شود (Sell 2).
- حد سود در بیرون سطح آغازی 5 قرار می گیرد.(Take 2)
- حد ضرر در بالای سطح مقاومتی الگو قرار می گیرد (Stop 2)
- انجام معاملات بر اساس امواج بعدی (مترجم: امواج بعد از موج 6) بسار پر ریسک می باشد، زیرا این الگو معولا با موج ششم، به اتمام میرسد.
شماره یک: الگوی "کندل حجم"
این الگو فقط از یک شمع تشکیل شده است. که اغلب در نمودار های D1 و H4 دیده می شود.
در نمودارGBPUSD ، یک نمونه از این الگو نشان داده شده است که نمایانگر کارایی الگو های پرایس اکشن می باشد.
این الگو، یک کندل با بدنه ی بسیار کوچک و دم (سایه) بسیار بلند می باشد. به این گونه کندل ها در اصطلاح "کندل حجم" گفته می شود، زیرا نشان دهنده وجود حجم بالایی از معاملات در جهت عکس بازار می باشد (روند صعودی گاو ها نزولی خرس ها). بنابراین تا زمان بسته شدن شمع، بازار هنوز روند جدیدی را تعیین نکرده است. چرا که عرضه و تقاضا تقریبا با هم برابر هستند. با این حال این تعادل تا مدت زیادی نمی تواند ادامه پیدا کند، و در نهایت یک گروه از خریداران یا فروشندگان موفق خواهند شد جهت قیمت را تعیین کنند. قیمت باید در نهایت از کف یا سقف کندل، عبور کرده و سیگنال ورود به بازار و استفاده از الگو را برای ما ارسال کند.
خب، ببینیم چگونه می توان طبق سیگنال دریافت شده از الگوی شمعی، سفارش خرید یا فروش باز کرد.
- در ابتدا شما باید در دو تایم فریم مختلف روزانه و چهار ساعته (H4 و D1) به دنبال این الگو بگردید.
- هر سایه بدون در نظر گرفتن بدنه شمع، باید حداقل 400 پیپ باشد.
- بدنه کندل نباید طولی بیشتر از یک دهم کل الگو داشته باشد.
- رنگ بدنه کندل اهمیتی ندارد و کندل حجمی تقریبا نوعی دوجی است. (در مورد الگو های نمودار شمعی در اینجا بخوانید)
- اگر قیمت فعلی بازار از سقف و کف کندل حجم عبور نکرده باشد، الگو معتبر است.
- شما باید سفارش توقف خرید و توقف فروش (بای و سل استاپ) را به ترتیب در سقف و کف کندل قرار دهید (Buy Stop Price 1 و Sell Stop Price 2).
- حد سود در فاصله کوتاه تر یا مساوی با طول سایه مربوطه قرار می گیرد.
- یک حد ضرر معقول می تواند در های یا لو مخالف قرار بگیرد (Stop Price 2).
- زمانی که قیمت به یکی از سفارشات در حال انتظار رسید، پوزیشن باز خواهد شد (Sell Price 2).
- پوزیشن به صورت اتوماتیک بسته خواهد شد.
- زمانی که یکی از سفارشات فعال شد، سفارش عکس آن باید به صورت دستی غیر فعال شود.
شما می توانید این روش ها را در حساب دمو تست کرده و سپس با استفاده از آن ها در حساب واقعی درامد داشته باشید.
الگوی قیمتی مثلث
در حال حاظر، انواع مختلفی از مثلث ها وجود دارد. با این حال، همه آنها بر اساس یک اصل هستند. در تحلیل تکنیکال رایج، مثلث در گروه الگوهای ادامه دهنده می باشد. این الگو نشان دهنده روندی می باشد که قبل از ظهور مثلث در حال توسعه بوده و پس از اتمام الگوی مثلث، می تواند از سر گرفته شود.
در تصویر بالا، یکی از مثلث های رایج را می بینید که در حال حاضر کامل نشده است.
از نظر تکنیکال، مثلث یک کانال سایدوی باریک می باشد که در پایان یک روند ظاهر می شود. این مثلث اساسا زمانی کار می کند که دامنه نوسان قیمت بسیار کم باشد، قیمت پس از مدتی حرکت در داخل این مثلث، با یک حرکت قدرتمند یکی از ضلع های آن را می شکند و روند در جهت ضلع شکسته شده ادامه خواهد یافت. من پیشنهاد می کنم سناریو های شکست صعودی و نزولی را در مثال ارائه شده تحلیل نمایید.
بنابراین، در تحلیل تکنیکال کلاسیک، الگو های نمودار مثلث می توانند سیگنالی از این باشند که قیمت می تواند از هر دو جهت حرکت کند. خوشبختانه، شما مجبور نیستید حدس بزنید، چون زمانی که روند توسعه می یابد، قوانین مشخصی برای شناسایی نقاط ورودی وجود دارند.
اگر با یک مثلث معامله می کنید، ورود به معاملات خرید زمانی منطقی خواهد بود که قیمت پس از شکست یکی از اضلاع مثلث به یک قله ی (های) محلی رسیده باشد یا از آن عبور کند.
حد سود باید در نقطه ای قرار گرفته شود که قیمت مسافت کمتر یا مساوی با عرض موج الگوی اول (سود منطقه خرید) را پوشش دهد. حد ضرر در این حالت ممکن است در سطح کف محلی قرار گیرد که قبل سطح مقاومتی (منطقه توقف خرید) مشخص شده است.
یک موقعیت فروش زمانی می تواند باز می شود که قیمت سطح حمایتی الگو را بشکند و تا اندازه ی کف (لو) محلی کاهش یابد. حد سود باید در نقطه ای تعیین شود که قیمت مسافت مساوی یا کمتر از عرض موج اول (منطقه فروش سود) را پوشش دهد. در این حالت، حد ضرر باید در سطح سقف محلی و قبل از از خط حمایتی قرار گیرد (منطقه توقف فروش).
چه چیزی می تواند اضافه شود؟ از نظر آماری، 6 مورد از 10 مثلث در جهت روند قبلی شکسته شده اند. بنابراین، هنگام انجام معاملات در بازار فارکس، باید بیشتر مراقب معامله گرانی باشید که خلاف روند معامله می کنند.
الگوی مثلث در تحلیل الیوت بسیار مهم می باشد. طبق استراتژی الیوت، تصور می شود که الگوی مثلث بر اساس یکسری حرکت های اصلاحی قیمت تشکیل می شود و این سند دیگری می باشد که نشان می دهد روند پس از اتمام الگو، احتمالا از سر گرفته می شود.
الگوی قیمتی دو قله (یا دابل تاپ)
این الگو به عنوان یکی از ساده ترین الگوها طبقه بندی می شود، بنابراین معمولا کارایی کمتری نسبت به بقیه الگو ها دارد. در تحلیل تکنیکال کلاسیک، ساختار دابل تاپ به عنوان یک الگوی برگشتی طبقه بندی می شود. الگوی دو قله در اصل نشان دهنده ی روندی می باشد که دو بار سعی در شکستن یک سطح بخصوص کرده و نتوانسته از آن عبور کند. در چنین حالتی، معمولا پس از کامل شدن الگو، روند معکوس خواهد شد.
این الگو نشان دهنده دو سقف متوالی می باشد، که قله های آنها تقریبا در یک سطح قرار دارند. الگو می تواند هم صاف و هم شیب دار باشد. در حالت دوم، شما باید موازی بودن قله ها را با دقت بیشتری بررسی کنید.
در تحلیل کلاسیک، الگوی دو قله تنها در صورت تغییر روند و پایین آمدن قیمت کار می کند. اگر قیمت به سومین سقف برسد، ساختار به حالت تریپل تاپ (سه قله) تغییر خواهد یافت.
منطقی است زمانی وارد یک معامله فروش شوید که قیمت خط حمایتی را شکسته است و قبل از شکست سطح حمایتی (منطقه فروش) به سطح کف محلی رسیده و یا آن را لمس کند. حد سود باید به اندازه ی فاصله ی قله از سطح حمایتی شکسته شده، در نظر گرفته شود. حد ضرر می تواند قبل از شکست خط حمایت (منطقه توقف)، کمی بالاتر از سقف محلی قرار گیرد. با این حال، باید به یاد داشته باشید که در اغلب مواقع ساختار ما، به الگوی سه قله تبدیل می شود.
الگوی قیمتی دو دره (دابل باتم)
این الگو همانند الگوی دو قله می باشد با این تفاوت که بصورت برعکس تشکیل شده و در پایان یک روند نزولی دیده می شود. در تحلیل کلاسیک، الگوی دو دره هنگامی کار می کند که روند برگشت انجام داده و قیمت در حال صعودی شدن می باشد؛ اگر قیمت کف سوم را لمس کند، ساختار به حالت سه دره تغییر خواهد یافت.
شما می توانید سفارش خرید خود را پس از شکست سطح مقاومتی ساختار و رسیدن قیمت به سقف محلی، باز کنید. حد سود به اندازه ی ارتفاع الگو در نظر گرفته می شود. حد ضرر خود را با اختلاف چند پیپ و پایین تر از نزدیکترین کف محلی قرار دهید. با این حال، باید به یاد داشته باشید که ساختار در اغلب مواقع، به تریپل باتم تبدیل می شود؛ بنابراین، قرار دادن حد ضرر در فاصله بسیار نزدیک به کف خطرناک می باشد.
الگوی قیمتی سه قله
این الگو معمولا در ادامه ی الگوی دو قله تشکیل می شود. در تحلیل کلاسیک، تریپل تاپ به عنوان یک الگوی برگشتی طبقه بندی می شود. یعنی، روندی که پیش از شروع شکل گیری این الگو، وجود داشته است، احتمالا پس از تکمیل شدن الگو معکوس می شود.
این الگو زمانی شکل می گیرد که قیمت سه بار به طور متوالی یک سطح خاص را لمس کند و برگشت انجام دهد. در بیشتر موارد، این الگو پس از یک تلاش ناموفق برای اجرای یک الگوی دو قله ظاهر می شود، بنابراین در چنین مواقعی، احتمال اینکه الگوی دوم (یعنی سه قله) معتبر تر باشد بیشتر است. الگو می تواند هم صاف و هم شیب دار باشد. در حالت دوم، شما باید پایه های سقف را تست کنید که موازی قله ها باشند.
در تحلیل کلاسیک، فقط در صورتی که روند معکوس شود و قیمت رو به کاهش باشد، سه قله کاربردی خواهد بود. اگر قیمت به بالاترین سطح برسد، ساختار به یک مثلث یا پرچم تبدیل خواهد شد.
زمانی وارد معامله فروش می شویم که که قیمت سطح حمایتی الگو (یا همان خط گردن) را شکسته باشد و به سطح کف محلی رسیده و یا از ان عبور کرده باشد (در نمودار با اصطلاح Sell zone نمایش داده شده است). حد سود باید به اندازه فاصله خط گردن تا قله ی الگو تعیین شود که در نمودار با اصطلاح Profit zone نمایش داده شده است. حد ضرر را می توان بر روی آخرین سقف محلی قرار داد که در نمودار با اصطلاح Stop zone نمایش داده شده است.
الگوی قیمتی سه دره
این الگو همانند الگوی سه قله می باشد که به حالت بر عکس تشکیل شده است و در انتهای بازار نزولی دیده می شود.
در تحلیل کلاسیک، این الگو نشان دهنده انتهای روند نزولی و شروع افزایش قیمت است.
زمانی که قیمت از خط گردن عبور کرده و به سطح نزدیک ترین سقف محلی برسد و یا از آن عبور کند، می توانید یک معامله خرید باز کنید (Buy zone). حد سود باید به اندازه ارتفاع خط گردن تا نوک الگو در نظر گرفته شود (Profit zone). حد ضرر معقول می تواند کمی پایین تر از کف محلی و قبل از شکست خط مقاومت (منطقه توقف) ّتعیین گردد.
الگوی قیمتی سر و شانه
این الگو، یک نسخه اصلاح شده از الگوی سه قله می باشد. در تحلیل تکنیکال کلاسیک، سر و شانه یک الگوی برگشتی محسوب می شود. یعنی، نشان دهنده ی این است که روند قبل از آن به پایان رسیده است و بازار قدرتی برای شکستن یک سطح خاص ندارد، بنابراین احتمال برگشت روند بسیار زیاد است.
الگوی سر و شانه با سه سقف متوالی شناخته می شود که قله های آن در سطوح مختلف قرار دارند. قله میانی باید بالاترین سقف (سر) باشد و بقیه باید کوتاه تر و تقریبا برابر با هم باشند (شانه ها). هرچند، هنگامی که شانه ها در سطوح مختلف قرار می گیرند، برخی اصلاحات در الگو انجام می شود. در این حالت باید مطمئن شوید که قله وسط از دو شانه بالاتر است. ویژگی کلیدی دیگر برای شناسایی این الگو، خط روند واضحی می باشد که قبل از شکل گیری الگو باید قابل ترسیم باشد.
الگو می تواند هم شیب دار و هم مسطح باشد. در حالت دوم، باید توجه کنید که پایه های سقف موازی هستند یا نه. کف های بین این قله ها با خط روند متصل می شوند که با آن در اصطلاح خط گردن می گویند.
طبق آمار، این الگو فقط به عنوان یک الگوی برگشتی عمل می کند و اگر پس از شناسایی این الگو قیمت به روند قبلی خود ادامه دهد، احتمالا نتوانسته اید این الگو را به درستی تشخیص دهید.
زمانی می توانید وارد پوزیشن فروش شوید که قیمت پس از شکستن خط گردن، به سطح کف محلی رسیده و یا از ان عبور کرده باشد (Sell zone). حد سود باید مساوی یا کوچک تر از فاصله خط گردن تا قله وسط (سر) در نظر گرفته شود (Profit zone). می توانید حد ضرر را در ناحیه ی قبل از شکستن خط گردن یا در سطح شانه راست، کمی بالاتر از سقف محلی قرار دهید (Stop zone).
چه چیزی باید اضافه گردد؟ الگوی سر و شانه نقش مهمی در تحلیل امواج الیوت دارد. تحلیلگران بر این باورند که ظهور یک الگوی سر و شانه نشان دهنده ی پایان یک دوره معاملاتی بزرگ و شروع روند اصلاحی می باشد. این الگو معمولا موج 5 و موج A را به هم پیوند می دهد.
الگوی سر و شانه معکوس
این الگو حالت معکوس الگوی سر وشانه می باشد که همیشه در انتهای روند نزولی ظاهر می شود.
در تحلیل تکنیکال، الگوی سر و شانه معکوس تنها در صورت تغییر روند به سمت بالا یعنی رشد قیمت کارایی خواهد داشت.
زمانی می توانید وارد پوزیشن خرید شوید که قیمت پس از شکستن خط گردن، به سطح سقف محلی رسیده و یا از آن عبور کرده باشد (Buy zone). حد سود باید مساوی یا کوچک تر از فاصله خط گردن تا قله وسط (سر) در نظر گرفته شود (Profit zone). می توانید حد ضرر را در ناحیه ی قبل از شکستن خط گردن یا در سطح شانه راست، کمی پایین تر از کف محلی قرار دهید (Stop zone).
الگوی قیمتی وج (Wedge)
ساختار این الگو همانند مثلث می باشد اما یک تفاوت بسیار مهم بین آنها وجود دارد. یک مثلث فقط به شرطی وجود خواهد داشت که روند مشخصی از قبل وجود داشته باشد. یعنی در یک بازار روند دار یک الگوی مثلث دیده می شود و قیمت پس از شکست آن، در جهت شکست به حرکت خود ادامه می دهد.
اما الگوی وج به عنوان یک الگوی برگشتی شناخته می شود.
در تصویر بالا الگوی وجی را مشاهده می کنید که چندی پیش در نمودار EURJPY تشکیل شده است.
از نظر تکنیکال، الگوی وج، همانند مثلثی می باشد که کانال تشکیل دهنده آن در حال تنگ شدن است، اما وج و مثلث از نظر سایز باهم تفاوت دارند. وج اساسا بزرگ تر از یک مثلث می باشد و معمولا ماه ها و یا سالها برای تشکیل شدن آن زمان سپری می شود.
بنابراین، در تحلیل تکنیکال کلاسیک، وج ها سیگنالی از حرکت در خلاف جهت روند می باشند. به عبارت دیگر، نشانه برگشت روند هستند.
زمانی وارد معامله ی خرید می شویم که قیمت سطح مقاومتی (یا همان کانال بالایی) را شکسته و به اندازه ی سقف محلی قبلی افزایش یابد (Buy zone). گاها ممکن است شما 3 درصد از حرکت قیمت، یعنی حرکتی که از ناحیه ی شکست تا سقف محلی قبلی انجام می شود را از دست بدهید. حد سود شما می تواند به اندازه ی عرض موج اول الگو قرار گیرد. حد ضرر منطقی می تواند در سطح کف محلی قرار گیرد که قبل از منطقه مقاومتی نشان داده شده است (stop zone).
چه نکته ای باید اضافه شود؟ در تحلیل تکنیکال، چند قانون برای شناسایی الگوی وج وجود دارد:
1) به عنوان یک قاعده کلی، الگوی وج ممکن است در امواج 4 و 6 و هر موج متوالی با تعداد زوج، شکسته شود. اولین موج برای وج، مانند مثلث، حرکتی است که در جهت روند، شروع به توسعه ی الگو می کند.
2) وج زمانی شکسته می شود که قیمت وارد یک/سوم پایانی ساختار شود. برای درک بهتر، کل الگو فرض شده را به سه قسمت مساوی تقسیم کنید؛ برای شناسایی پایان الگوی وج، شما به قسمتی نیاز خواهید داشت که تمام سطوح حمایتی و مقاومتی به درستی عمل کرده باشند و این دو سطح تا حد زیادی به هم نزدیک شده باشند.
الگوی پرچم
این الگو یکی از ساده ترین الگو های کوتاه مدت می باشد. بنابراین، کارایی آن به عوامل زیادی بستگی دارد.
در تحلیل تکنیکال رایج، الگوی پرچم به عنوان الگوی ادامه دهنده شناخته می شود. بنابراین، این الگو نشان دهنده ی این است که روند فعلی بازار پس از کامل شدن الگو، دوباره به حرکت خود ادامه خواهد داد.
این الگو اغلب نشان گر یک رول بک اصلاحی به دنبال یک حرکت قوی جهت دار می باشد که معمولا شبیه یک کانال بوده و بر خلاف روند غالب قرار گرفته است.
در تحلیل تکنیکال کلاسیک، الگوی پرچم تنها می تواند نشانه ادامه یافتن روند باشد.
در تصویر بالا، یک پرچم را می بینید که به سمت پایین متمایل می باشد و نشانه ی صعودی شدن قیمت است.
زمانی وارد معاممله خرید می شویم که قیمت سطح مقاومتی الگو را شکسته و به اندازه ی سقف محلی بالا آمده باشد (Buy zone). حد سود باید به اندازه ی نقطه ی شروع روند تا نقطه ی شروع الگو در نظر گرفته شود در بعضی اصطلاحات این فاصله را به عنوان دسته ی پرچم در نظر می گیرند (Profit zone). حد ضرر باید در سطح کف محلی قبل از شکست مقاومت (Stop zone) قرار گیرد.
چه چیزی باید اضافه گردد؟ در تحلیل تکنیکال چند قاعده خاص برای شناسایی صحیح الگوی پرچم وجود دارد.
1) زاویه بین کانال پرچم و روند غالب باید بیش از 90 درجه باشد.
2) کانال پرچم نباید بالاتر یا پایین تر از نصف روند قبلی باشد.
الگوی قیمتی پرچم سه گوش (Pennant)
این الگو نسخه اصلاح شده ای از پرچم می باشد بنابراین، ویژگی های اصلی یکسان می باشند.
در تحلیل تکنیکال رایج، الگوی پرچم سه گوش به عنوان الگوی ادامه دهنده طبقه بندی می شود. بنابراین، این الگو نشان دهنده این است، روندی که قبل از ظاهر شدن الگو وجود داشته است، پس از تشکیل شدن الگو به مسیر خود ادامه خواهد داد.
الگوی پرچم سه گوش نشان گر یک رول بک اصلاحی می باشد که اغلب به دنبال یک حرکت قوی جهت یافته به شکل یک مثلث کوچک بوده و بر خلاف روند تشکیل می شود. یک مثلث سه گوش در تایم فریم بالاتر، یک مثلث در تایم فریم کوتاه می باشد.
در تحلیل تکنیکال کلاسیک، الگوی مثلث سه گوش فقط می تواند در داخل یک روند ظاهر شود و نشانه ی ادامه ی روند فعلی می باشد.
منطقی است، هنگامی که قیمت خط مقاومتی الگو را شکست و به سقف محلی رسید یا آن را رد کرد (Buy zone)، یک سفارش خرید ثبت نمایید. حد سود باید به اندازه ی روند قبل از الگو (دسته پرچم)، تعیین شود (Profit zone). حد ضرر می تواند در سطح کف محلی، قبل شکست مقاومت (Stop zone) تعیین گردد.
الگوی ساختار انبساطی یا Broadening Formation (الگوی بلندگو)
الگوی ساختار انبساطی، که همچنین به اسم مگافون هم شناخته می شود شبیه یک بلند گو یا یک مثلث باز شوند است. بنابراین، اصول کار آن شبیه اصول مثلث می باشد. در تحلیل تکنیکال کلاسیک، یک ساختار انبساطی به عنوان یک الگوی ادامه دهنده طبقه بندی می شود، اگرچه می توان به تنهایی از خود این الگو به عنوان یک روند مستقل استفاده کرد. این بدین معنیست که در اغلب مواقع روند موجود قبل از الگو، پس از تکمیل الگو، به مسیر خود ادامه خواهد داد.
یکی از اشکال ساختار انبساطی در تصویر بالا نشان داده شده است.
از نظر تکنیکال، ساختار همانند یک کانال انبساطی سایدوی می باشد که گاهی می تواند شیب داشته باشد. تحقق این الگو بر این اساس است که قیمت در هر روند محلی یک سقف و کف جدید بسازد، بنابراین، شما می توانید به جای حالتی که در مثلث ها داشتیم و نقاط شکست را مشخص می کردیم با الگو معامله کرده و قیمت را داخل ساختار مشخص کنید.
پس بیایید، مثال هایی از ورود به معامله طبق این الگو را بررسی کنیم.
ساختارهایی شبیه به مثلث دارای امواجی در داخل خود هستند که از کف به سقف در حال حرکت هستند.
منطقی ترین سطح برای خرید بر اساس این الگو، سطح حمایتی می باشد که قیمت پس از برخورد به آن به سمت بالا تغییر جهت داده و به اندازه ی کف محلی حرکت می کند (buy zone 1). حد سود می تواند در سطح سقف محلی به دنبال سقف محلی فعلی یا بالاتر از آن تعیین شود (profit zone 1). حد ضرر باید با فاصله ی کمی نسبت به نقطه ورود، یعنی در زیر همان کفی که وارد معامله شدیم، تعیین گردد (stop zone 1).
منطقی به نظر می رسد زمانی که قیمت به سطوح مقاومتی ساختار رسید و سقف محلی را لمس کرده یا از آن عبور کرد وارد معالمه فروش شوید (Sell zone 2). حد سود باید در سطح کف محلی یا پایین تر از آن تعیین شود (profit zone 2). حد ضرر در این حالت می تواند بالاتر از سقف محلی با توجه به سقفی که مطابق آن وارد معامله شدید، تعیین گردد (stop zone 2).
چه چیزی باید اضافه شود؟ چند قانون ساده برای شناسایی صحیح یک ساختار انبساطی وجود دارد و توسط آنها از انجام اشتباهات رایج جلوگیری خواهد شد:
1. باید معاملات را فقط داخل الگو انجام داده و بعد از تکمیل شدن موج 4، وارد معامله شوید.
2. پوزیشن هایی که در جهت روند و قبل از شروع الگوی غالب قرار می گیرند، امن تر هستند و احتمال سوددهی بالاتری دارند.
3. شما باید حد ضرر های خود را با فاصله ای نسبت به کف ها و سقف های محلی تعیین کنید و همچنین به دلیل وجود شکست های جعلی، آنها را با فاصله ای نسبت به سطوح حمایتی و مقاومتی الگو قرار دهید.
الگوی قیمتی الماس
این ساختار تلفیقی از مثلث و ساختار انبساطی می باشد.
در تحلیل تکنیکال معمول، الماس به عنوان یک الگوی برگشتی شناخته می شود و معمولا به عنوان نسخه تغییر یافته ای از الگوی سر و شانه طبقه بندی می شود.
زمانی که قیمت از خط حمایتی الگو به سمت پایین عبور کرده و به کف محلی برخورد کرده یا از آن عبور کند، مطابق شکست حمایت، وارد معامله فروش خواهید شد (Sell zone). حد سود می تواند در فاصله ای برابر یا کوتاه تر از عرض بزرگترین موج درون الگو تعیین شود (Profit zone). حد ضرر در اینجا می تواند در سقف محلی تعیین شده و قبل از شکست خط حمایتی تعیین گردد (stop zone).
چه چیزی باید اضافه شود؟ چند قاعده ساده برای انجام معاملات با الگوی الماس وجود دارد که می توانید توسط آنها از اشتباهات رایج خود جلوگیری کنید:
1. این الگو به ندرت در معاملات روند دار نتیجه می دهد. در این حالت، شما می توانید به راحتی توسط سفارشات در حال انتظار معامله انجام دهید و مراقب خطوط حمایتی و مقاومتی الگو باشید که با هم موازی باشند.
2. مهم ترین الگو، الگویی است که بزرگترین موج آن توسط یک کندل استیک تشکیل شده و کف و سقف آن سایه های کندل استیک می باشند.
3. الگوی الماس بیشتر در انتهای روند ها اتفاق می افتد بنابراین، بهتر است در تایم فریم های بالاتر از 4 ساعته به دنبال این الگو باشید.
الگوی اسپایک (Spike)
اسپایک حرکتی نسبتا بزرگ به سمت بالا یا پایین در یک بازه زمانی کوتاه می باشد.
این الگو معمولا به دنبال تعادل عرضه و تقاضا در بازار ظاهر می شود.
در تحلیل تکنیکال اسپایک به عنوان یک الگوی برگشتی در نظر گرفته می شود.
این الگو زمانی شروع به ظاهر شدن می کند که یک روند محلی شارپ پایان می یابد؛ حرکات سرعت خود را کاهش می دهند و یک افزاش ناگهانی حجم در بازاری کم عمق رخ می دهد. در چنین شرایطی حجم به سرعت جبران می شود. در این مرحله، دو سناریو احتمالی وجود دارد. سناریو اول، خریداران یا فروشندگانی که سعی در شکستن فلت داشتند، می توانند حجم را از بازار حذف کرده و قیمت را به عقب برگردانند. سناریو دوم، یک حجم معاملاتی بزرگتر در خلاف جهت حجم بزرگ قبلی، وارد بازار شده و قیمت را به سطوح قبلی باز می گرداند.
بهتر است زمانی وارد معامله شوید که الگو به صورت کامل تشکیل شده و قیمت از روند سایدوی خارج شده است (Sell zone). حد سود در اینجا می تواند در فاصله کوتاه تر یا برابر با ارتفاع اسپایک قرار گیرد (Profit zone). حد ضرر معقول می تواند کمی بالاتر از سقف محلی روند سایدوی و قبل و بعد از اسپایک تعیین شود (Stop zone).
چه چیزی باید اضافه شود؟ چند قاعده کلی وجود دارد که به شما کمک می کند کارایی بهتری با الگوی الماس داشته و از اشتباهات رایج جلوگیری شود.
1. قبل و بعد از ظاهر شدن اسپایک ها، احتمالا روند های سایدوی دیده خواهند شد (فلت).
2. قبل از شروع شدن اولین فلت، باید یک روند قوی و واضح وجود داشته باشد که با الگو تمام می شود.
3. الگو بهترین کارایی را در زمان هایی دارد که اسپایک های ساختار فقط از دو کندل تشکیل شده اند و بهتر است در تایم فریم های بزرگتر از H1 استفاده شوند.
من توضیحی در مورد الگو های قیمتی و تکنیک های کندل استیک ارائه خواهم داد.
الگوی کندل حجمی
این یک الگوی کندلی (شمعی) می باشد که فقط از یک کندل تشکیل شده است.
این الگو به شکل یک کندل با بدنه ای کوچک و دم های (سایه) بسیار طولانی می باشد. این کندل، به این دلیل کندل حجم نامیده می شود، چون زمانی ظاهر می شود که حجم زیادی از معاملات بر خلاف جهت بازار ظاهر می شوند. بنابراین، با بسته شدن این کندل، بازار نتوانسته است روند جدیدی را آغاز کند، چرا که تقاضا و عرضه تقریبا با هم برابر می باشند. با این حال، تعادل نمی تواند برای مدت طولانی دوام بیاورد و سر انجام خریداران یا فروشندگان موفق خواهند بود و قیمت را در جهت خود به حرکت در خواهند آورد. در چنین زمانی ما باید منتظر شکسته شدن سقف یا کف کندل حجمی بوده و در جهت غالب بازار وارد معامله شویم.
شما به ندرت با این الگو در تحلیل تکنیکال کلاسیک مواجه خواهید شد، چرا که این الگو از اوایل 1990 کشف شده است و این روزها به سختی آن را به یاد می آورند. بنابراین، در تفسیر امروزی، این ساختار، یک الگوی انحصاری بوده و من به شخصه تمام سطوح قابل معامله با این الگو را تست کرده و بطور کامل آن را درک کرده ام.
مطابق این الگو، شما می توانید به کمک سفارشات بای استاپ (Buy Stop)، سل استاپ (Sell Stop) و سفارشات در حال انتظار، در هر دو جهت معامله انجام دهید.
شما زمانی سفارش فروش باز خواهید کرد که قیمت به کف محلی کندل حجمی (یعنی انتهای سایه ی کندل حجمی) رسیده و یا از آن پایین تر رود (Sell zone 2). حد سود می تواند در فاصله ای کوتاه تر یا برابر با فاصله بین قیمت آغازی کندل و انتهای سایه ی آن قرار گیرد (Profit zone 2). حد ضرر می تواند در سقف محلی کندل حجمی قرار گیرد (Stop zone 2).
شما می توانید زمانی وارد یک معامله ی خرید شوید که قیمت به سقف محلی رسیده و یا از آن عبور کند (Buy zone 1). حد سود باید به اندازه ی فاصله قیمت بسته شدن کندل و قله ی سایه در نظر گرفته شود (Profit zone 1). حد ضرر منطقی می تواند به اندازه ی کف محلی کندل حجمی تعیین شود (Stop zone 2).
چه چیزی باید اضافه شود؟ با رعایت این قواعد می توانید کارایی بهتری با این الگو داشته و از اشتباهات رایج جلوگیری کنید:
1. بدنه کندل باید حداقل ده برابر کوچک تر از طول کل کندل حجمی باشد (یعنی سایه و بدنه).
2. اندازه ی سایه ها نباید کوتاه تر از 400 پیپ باشد.
3. الگو فقط در دو بازه زمانی H4 و D1 کاربرد دارد.
الگوی برج (Tower)
این الگو یک ساختار کندل استیک می باشد که از 6 کندل و یا بیشتر تشکیل شده است.
الگوی برج معمولا به عنوان الگوی برگشتی شناخته شده و در انتهای روند ظاهر می شود.
الگوی برج معمولا از یک کندل بزرگ (در جهت روند قبلی) تشکیل شده است که توسط تعدادی کندل اصلاحی دنبال می شود و دارای بدنه هایی معمولا با هم برابر می باشند. پس از تکمیل شدن تعدادی از کندل های اصلاحی، یک حرکت شارپ با یک یا دو کندل در جهت مخالف اولین کندل روند، وجود خواهد داشت.
هنگامی که کندل پنجم و تمام کندل های اصلاحی ظاهر شدند باید سفارش فروش ثبت کنید (Sell zone). حد سود به اندازه ی ارتفاع کندل اول الگو، تعیین می شود (Profit zone). حد ضرر کمی بالاتر از نقطه ی اوج الگو قرار خواهد گرفت (Stop zone).
چه چیزی باید اضافه شود؟ قواعدی وجود دارد که برای افزایش کارایی الگو به آن نیاز خواهید داشت و از مواجه شدن با اشتباهات رایج جلوگیری خواهند کرد.
1. در تصویر، یکی از مدل های توسعه ی این الگو به نمایش گذاشته شده است. به صورت ایده ال این الگو باید از 5 یا 6 کندل تشکیل شده باشد (یک کندل روند، 4 کندل اصلاحی و 1 کندل پایانی(.
2. الگو معمولا با پنجمین کندل اصلاحی کار می کند اما بعضی از برج ها ممکن است کندل های اصلاحی بیشتری داشته باشند. در این حالت، شما باید به قواعد معمول پایبند بوده و با کندل پنجم وارد معامله شوید.
3. نباید حد ضرر را در فاصله ای بسیار نزدیک به سقف یا کف اصلاح قرار دهید چرا که ممکن است با نویز و هیجانات بازار فعال شود.
الگوی سه کلاغ (سه بودا)
این الگو یک ساختار کندلی می باشد که از 4 کندل تشکیل شده است، زمانی که از تایم فریم کوتاه تر استفاده می کنید، الگو ممکن است شبیه یک پرچم باشد.
الگوی سه کلاغ معمولا به عنوان یک الگوی ادامه دهنده طبقه بندی می شود. بنابرایین، اغلب به عنوان یک اصلاح زیگزاگی شناخته می شود.
این الگو معمولا شامل یک کندل بزرگ می باشد و به دنبال آن سه کندل اصلاحی با بدنه کاملا یکسان وجود خواهند داشت. کندل ها باید در جهت روند غالب چیده شوند و از یک رنگ باشند. بعد از اتمام مجموعه کندل های اصلاحی، بازار از طریق یک یا دو کندل بزرگ در جهت روند غالب منفجر می شود که توسط اولین کندل الگو نشان داده شده است.
شما باید زمانی که کندل سوم اصلاحی بسته شده و کندل چهارم باز می شود وارد معامله خرید شوید (Buy zone). حد سود می تواند به دو صورت تعیین شود. قانون معمول پیشنهاد می کند حد سود را در مسافتی تعیین کنید که در فاصله ای کمتر یا برابر با طول اولین کندل الگو باشد (Profit zone 2). روش دوم توصیه می کند تا وقتی قیمت به سطح طولانی ترین سایه ی بالایی هر کندل در الگو رسید، حد سود خود را در آن نقطه قرار دهید (Profit zone 1). حد ضرر در این حالت می تواند در کف محلی کندل اصلاحی سوم (Stop zone) قرار بگیرد.
چه چیزی باید اضافه شود؟ تعدادی از قوانین وجود دارند که باعث افزایش کارایی این الگو شده و از انجام اشتباهات رایج جلوگیری می کند:
1. حرکت اول، نمی تواند بیشتر از دو کندل باشد؛ البته اگر فقط یک کندل باشد کاملا عالی خواهد بود.
2. کندل اصلاحی باید دارای بدنه هایی به اندازه یکسان باشد، طول سایه اهیمتی ندارد.
3. بدنه کندل اصلاحی نباید بالاتر یا پایین تر از نصف اولین کندل الگو باشد.
الگوی مکعب (مکعب طلایی)
این الگو از 4 کندل تشکیل شده است و معمولا شبیه به یک روند سایدوی یا فلت در تایم فریم کوتاه تر می باشد.
در تحلیل تکنیکال معمول، مکعب به عنوان یک الگوی ادامه دهنده دسته بندی می شود، اما در اغلب مواقع، نوعی از الگوی اصلاحی “امواج فلت” نیز در نظر گرفته می شود.
الگوی مکعب به طور معمول از 4 کندل متوالی با اندازه برابر و رنگ های متناوب تشکیل شده است. کندل ها باید به اندازه کافی بلند باشند تا بتوانند یک جسم هندسی مکعبی را تشکیل دهند. این الگو همچنین به عنوان مکعب طلایی شناخته می شود چرا که 90 درصد از الگوهایی شبیه با این الگو در نمودار قیمتی طلا /دلار (XAUUSD) رخ می دهند. معامله توسط این الگو بسیار ساده است: زمانی که پس از چهار کندل متوالی و هم اندازه، کندل پنجم باز می شود، بر اساس رنگ کندل اول در الگو، وارد معامله خواهید شد. اگر قرمز (مشکی) باشد باید وارد معامله فروش شوید؛ اگر سبز (سفید) باشد وارد معامله خرید می شوید.
شما زمانی سفارش فروش ثبت خواهید کرد که به دنبال 4 کندل مکعب، کندل پنجم مکعب وجود داشته باشد (Sell zone). اندازه ی حد سود نباید بیشتر از روندی باشد که قبل از ظهور الگو وجود داشته است (Profit zone). حد ضرر در این حالت ممکن است در مسافتی برابر با طول کندل در جهت مخالف ورود شما قرار گیرد (Stop zone).
چه چیزی باید اضافه شود؟ چند قاعده کلی وجود دارد که توسط آن می توانید کارایی این الگو را افزایش داده و از انجام اشتباهات رایج جلوگیری کنید.
1. اگر کندل ها بلند یا کوتاه باشند و در کنار هم یک الگوی مکعب نسازند، این الگو، یک الگوی مستطیل است و شما نباید مطابق الگو معامله کنید.
2. سایه کندل ها بر کارایی الگو تاثیر نمی گذارد.
3. بهترین بازه زمانی برای انجام معاملات با این الگو، تایم فریم H4 می باشد.
الگوی موچین (Tweezers)
این الگو، یک ساختار شمعی می باشد که از دو یا چند کندل تشکیل شده است که دارای سایه های طولانی و برابر با هم می باشد.
ساختار موچین معمولا به عنوان یک الگوی برگشتی در نظر گرفته می شود که بیشتر در انتهای روندها مشاهده می شود.
الگوی موچین معمولا از دو یا چند کندل تشکیل می شود که سایه های آن هم سطح می باشند. علاوه براین، سایه باید حداقل به اندازه نیمی از بدنه کندل باشد. موچین هایی که از دو کندل ساخته شده اند معمول تر هستند. این ساختار ها معمولا برگشتی هستند و بیشتر در بازار دیده می شوند؛ بنابراین به شدت به تایم فریمی که در آن مشخص شده اند بستگی دارند.
زمانی وارد معامله فروش می شوید که آخرین کندل الگو (معمولا دومین کندل می باشد) بطور کامل تشکیل شده و کندل جدید شروع به شکل گیری کند (Sell zone). اندازه حد سود نباید بیشتر از سایه های کندل های الگو تعیین شود (Profit zone). حد ضرر با اختلاف چندین پیپ نسبت به سقف (یا کف) الگو تعیین خواهد شد (Stop zone).
چه چیزی باید اضافه شود؟ توسط این قوانین کارایی این الگو افزایش یافته و از انجام اشتباهات رایج جلوگیری خواهد شد:
1. در حالت عادی الگو از دو کندل تشکیل شده است، اما شما می توانید با موچینی رو به رو شوید که از سه یا چند کندل تشکیل شده است. در این حالت، حد ضرر می تواند در فاصله بیشتری از دم ثبت گرددند.
2. اگر دم کندل های مجاور در سطح یکسان پایان نیابند و کمی تفاوت دیده شود، بهتر است بر اساس الگو وارد معامله نشوید.
3. حد سود برای این الگو گاها می تواند در فاصله ای برابر یا کوتاه تر از طولانی ترین کندل الگو تعیین گردد.
الگوی گپ (بازی با گپ)
این الگو، یک الگو واقعی نیست؛ این بیشتر یک استراتژی مبتنی بر استفاده از شکاف قیمتی می باشد.
این استراتژی بر پایه ی وجود دو گونه مختلف از گپ های قیمتی در بازار مدرن، ایجاده شده است. اولی معمولا در زمان وجود وقفه (مانند تعطیلات) در بازار ایجاد می شود؛ و دومی از عوامل فاندمنتالی که بر بازار تاثیر می گذارند ناشی می شود. این روش توصیه می کند تا از شکاف های نوع دوم یعنی شکاف هایی که در طی معاملات پدیدار می شوند استفاده کنید. از نظر آماری، تصور می شود که بیشتر نمادهایی که در زمان باز شدن، شکاف دارند، معمولا به سطوح قبلی خود برگشت انجام می دهند و به حالت عادی ادامه پیدا می کنند. به زبانی دیگر، شکاف قیمت نه به عنوان ظهور روند جدید بلکه به عنوان یک پاسخ کوتاه مدت معامله گران به یک رویداد خاص، در نظر گرفته می شود.
شما می توانید بعد از اولین کندلی که پس از گپ ایجاد می شود وارد معامله خرید شوید (Buy zone). حد سود در فاصله ای برابر یا کوتاه تر از خود شکاف (گپ) تعیین می شود. به عبارت دیگر شما زمانی سود خواهید کرد که قیمت به نقطه ی بسته شدن کندل قبل از گپ برسد (Profit zone). حد ضرر می تواند در فاصله ای برابر یا طولانی تر از گپ در جهت مخالف شما تعیین شود (Stop zone).
چه چیزی باید اضافه شود؟ چند قانون وجود دارد که به شما کمک می کند با استفاده از آنها با این الگو به سادگی معامله کرده و از اشتباهات رایج جلوگیری کنید:
1. تشخیص فاصله گپ مورد نیاز و گپی که از وقفه بازار حاصل شده بسیار آسان می باشد. نوع دوم گپ (یعنی گپ فاندامنتالی) در زمان خاصی اتفاق می افتد، که توسط ساعات کاری بازار تعیین می شوند و در اغلب اوقات به سادگی نادیده گرفته می شوند.
2. گپ فاندامنتالی معمولا در تایم فریم های اینتردی (کوتاه مدت) رخ می دهد که این تایم فریم ها از H1 شروع شده و کمتر می باشند.
3. منطقی نیست که حد ضرر را کمتر از حد سود تعیین کنید، بهتر است آن را در فاصله بیشتری قرار دهید.
الگوی کوه
این ساختار یک الگوی انحصاری نسبتا نادر می باشد اما اغلب نتایج موفقیت آمیزی دارد. این الگو مانند الگوی سه کلاغ به نظر می رسد، من قبلا در مورد این الگو توضیح داده ام در اینجا این الگو برعکس حالت سه کلاغ عمل می کند.
الگوی کوه بیشتر یک الگوی برگشتی در نظر گرفته می شود. برخلاف سه کلاغ که یک الگوی ادامه دهنده است.
الگوی کوه معمولا شامل یک کندل روند دار بزرگ می باشد که پس از آن سه کندل کوچک با رنگ یکسان تشکیل شده اند. کندل های کوچک معمولا بدنه هایی با اندازه یکسان دارند. کندل ها دقیقا باید به حالتی که در تئوری وجود دارد تشکیل شوند و پس از یک دیگر باشند. پس از اتمام سری کندل های کوچک، یک جهش قیمتی قدرتمند با یک یا دو کندل در جهت مخالف کندل اول رخ خواهد داد.
شما به محض تمام شدن سه کندل کوچک و شروع کندل جدید، وارد معامله فروش می شوید (Sell zone). اندازه ی حد سود نباید بیشتر از اندازه ی کل الگو باشد (یعنی نباید بیشتر از سه کندل کوچک و کندل روند قبل از آنها باشد) (Profit zone). حد ضرر با اختلاف چند پیپ نسبت به بالاترین سطحی که الگو توانسته لمس کند، قرار داده می شود (Stop zone).
چه چیزی می تواند اضافه شود؟ چند قانون ساده وجود دارد که طبق آن می توانید با این الگو معامله کرده و بازدهی بهتری داشته باشید و از اشتباهات رایج جلوگیری کنید:
1. به عنوان یک قاعده کلی، کندل های ورودی نهایی، باید بسیار بلند تر از سه کندل قبلی باشند و به طور کامل آنها را پوشش داده و در خود جای دهند.
2. الگو معمولا در تایم فریم های H4 ظاهر می شود.
3. حد سود گاها در سطحی تنظیم می شود که خود الگو از آن سطح شروع به تشکیل شدن کرده است.
الگوی متقارن کانال
این ساختار یک الگوی قیمتی می باشد که از قدیمی ترین الگو های بازار به حساب می آید.
این الگو نشان دهنده دو گرایش است که اساسا با یکدیگر اصلاح می شوند. روندها معمولا از نظر طول و زمان توسعه برابر هستند. روندها اغلب مانند دو کانال قیمتی واضح به نظر می رسند. ایده ی اصلی این الگو بر این اساس است که، پس از کامل شدن کانال ها، روند به حالتی باز خواهد گشت که قبل از شروع الگو داشته است.
در تحلیل کلاسیک، این ساختار، به عنوان یک الگوی برگشتی شناخته می شود اما به این به دلیل بزرگ بودن بیش از اندازه ی این الگو، به عنوان یک روند مستقل در نظر گرفته می شود تا اینکه بخشی از یک روند دیگر در نظر گرفته شود.
وقتی قیمت خط مقاومتی کانال دوم را شکست و به سقف محلی قبل از شکست رسید (Buy zone)، شما سفارش خرید ثبت خواهید کرد. حد سود به اندازه ی روند قبل از الگو تعیین می شود (Profit zone). حد ضرر در کف کانال دوم تعیین می شود که قبل از شکست مقاومت کانال (Stop zone) مشخص شده است.
چه نکاتی باید اضافه شود؟ چند قانون کلی وجود دارد که توسط آن این الگو برای شما بهترین کارایی را داشته و از انجام اشتباهات رایج جلوگیری خواهد شد.
1. از آنجا که این الگو یک روند مستقل را نشان می دهد، بهتر است در تایم فریم های کوتاه تر از D1 دنبال آن نباشید.
2. این الگو اغلب، قبل تر از تکمیل شدن کانال دوم شناسایی می شود، بنابراین شما می توانید داخل کانال معامله کنید.
3. تاکنون هیچ گزارشی وجود نداشته است که این الگو به روش مورد انتظار کار نکرده باشد. بنابراین نیازی به تعیین حد ضرر ندارید و با این کار امکان فعال شدن حد ضرر شما با هیجانات بازار، بسیار کاهش خواهد یافت.
الگوی سه پله (Three Stair Steps)
این الگو، یک الگوی برگشتی کلاسیک می باشد.
این الگو یکی از سناریو های اصلی روند در تحلیل تکنیکال می باشد. این الگو شامل سه حرکت است که با اصلاح و معکوس شدن بازار و کامل شدن آنها ایجاد می شوند. به عبارتی، پله ها در الگو نشان گر اصلاحات محلی قیمت و حرکت در روند اصلی می باشند و پله سوم نقطه ی آغازین اصلاح اصلی (یا برگشت روند) می باشد.
این الگو توسط یکی از مفاهیم اساسی برگشت روند، بنا شده است. اگر روند با دو پله ایجاد شود، همانطور که در تصویر زیر نشان داده شده است، الگو، تکمیل شده در نظر گرفته می شود. در این حالت شما باید انتظار داشته باشید که اولین مرحله برگشت روند از زمانی شروع شود که خط روند اصلی شکسته می شود (خط حمایتی). حرکت از سقف روند به سمت پایین و شکست خط حمایتی، پله سوم الگو را مشخص می کند.
چه نکته ای باید اضافه شود؟ به کمک این قوانین بهترین کارایی را از این الگو خواهید داشت و از انجام اشتباهات رایج جلوگیری خواهد شد:
1. این الگو اساسا بخشی از چرخه ی تئوری امواج می باشد؛ بنابراین حد سود باید توسط قوانین معمول تئوری امواج و سطوح فیبوناچی محاسبه شود.
2. در موارد مشابه، زمانی که الگو در تایم فریم های بلند مدت تکمیل شود، منطقی است که خود را در سمت امن قرار داده و پس از انجام کامل شکست و رسیدن قیمت به سقف یا کف محلی، وارد معامله شوید.
3. پله های الگو، معمولا پرچم های کوچک می باشند؛ بنابراین شما می توانید در الگو های جهانی (الگو هایی که در تایم فریم های بزرگ تشکیل می شوند)، با استفاده از الگو های پرچم، وارد معامله شوید تا زمانی که الگوی سه پله شما تکمیل شود.
شکست الگوی مسطح (فلت)
این الگو یک الگوی مستقل نیست و تقریبا مشابه الگوی معامله در کانال می باشد. به این دلیل در دسته الگو ها قرار گرفته که درصد موفقیت بالایی داشته و کاملا کارامد است.
این الگو مانند یک کانال سایدوی معمولی عمل می کند که اغلب دارای شیب است. این کانال بر اساس حرکات رو به بالا و پایین (از مرز به مرز) قیمت تشکیل می شود. حرکات قیمت در داخل کانال، "امواج کانال" نامیده می شوند. این الگو بر اساس این ایده بنا شده است که موج آخر آن، 50 درصد طول کانال را شامل می شود. شما باید یک خط فرضی رسم کرده و کانال را به دو قسمت مساوی تقسیم کنید و منتظر زمانی باشید که قیمت از خط ترسیم شده عبور نکرده و در جهت مخالف برگشت انجام دهد. پس از برگشت قیمت از سطح مورد نظر، باید قیمت را تا زمان رسیدن به مرز، تعقیب کنید و در جهت شکست مرز کانال وارد معامله شوید.
شما زمانی وارد معامله خرید خواهید شد که قیمت از خط فرضی میانی برگشت داشته و خط مقاومتی (مرز بالایی) کانال را شکسته و به سقف محلی کانال رسیده یا از آن عبور کند (Buy zone). حد سود را می توان به اندازه یا کوچک تر از عرض کانال در نظر گرفت (Profit zone). حد ضرر می تواند چند پیپ پایین تر از آخرین کف محلی قرار گیرد (Stop zone).
چه نکته ای باید اضافه شود؟ چند قانون وجود دارد که به شما کمک می کند کارایی بیشتری از این الگو داشته و از انجام اشتباهات رایج جلوگیری کنید:
1. الگوی شکست کانال بسیار ساده بوده و زیاد رخ می دهد؛ اما شناسایی آن کار دشواری می باشد چرا که اغلب در بازه های زمانی کوتاه مدت ظاهر می شود.
2. اگر قیمت خط میانی کانال را با سایه خود بشکند و به مرز مخالف کانال برسد اما بدنه این کندل نتواند خط مرکزی را بشکند، حرکت به عنوان یک موج شناخته می شود و برای شناسایی این الگو از آن استفاده نمی شود.
3. زمانی که حد ضرر را تعیین می کنید باید نویز بازار را در نظر داشته باشید؛ بنابراین نباید وارد معامله ای شوید که حد ضرر ها و حد سود ها کمتر از مقدار میانگین نویز بازار مورد نظر باشد.
در پایان، می خواهم یادآوری کنم قوانین سخت گیرانه ای راجب الگو های فارکس وجود نداشته و می توانند به روش های مختلف تفسیر شوند. با این حال، هر چه تایم فریمی که در آن به دنبال الگو می باشید طولانی تر باشد، احتمال کاریی الگو بالا تر خواهد رفت. امروزه، بیش از صد الگو وجود دارد که به طور رسمی توضیح داده شده و در تحلیل تکنیکل استفاده می شوند و هر روز الگو های جدید تری نیز ظاهر می شوند. اگر توانستید الگوی خود را در نمودار کشف و تعریف کنید آنها را به این دلیل که قبلا توضیح داده نشده اند، رها نکنید. ممکن است الگوی جدید کشف شده توسط شما برای شما سود ده باشد و این واقعیت که این الگو فقط برای شما شناخته شده است در واقع یک مزیت برای شما می باشد و می توانید معامله گرانی که از آن بی خبر هستند را به دام بیندازید. به طور خلاصه، از غنی سازی ابزار های معاملاتی خود ترس نداشته باشید چرا که بهترین تحلیل گر بازار خود شما هستید.
آیا الگوی جدیدی کشف کرده اید، یا مقاله ما را دوست داشته اید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید، همچنین شما می توانید سوالات خود را از طریق کامنت با من در میان بگذارید. از جواب دادن به سوالات شما خوشحال خواهم شد.
سوالات متداول در مورد الگو های فارس
تقریبا هر کتابی در فارکس الگو های فارکس را توضیح خواهد داد، اما فقط تعداد اندکی از آنها می توانند این الگو ها را به درستی تفسیر کنند. مهم ترین نکته در اینجاست، که همه الگو ها به الگو های کندل استیک (الگو های شمعی) و الگو های نموداری تقسیم می شوند. زمانی که با الگو های کندل استیک کار می کنید، ما آنها را بر اساس کندل ها بررسی خواهیم کرد. ما نمودار ها را از نزدیک تست خواهیم کرد. زمانی که با الگو های نموداری سر و کار داریم ما باید از فاصله دورتری به آنها نگاه کنیم یا از نمودار خطی استفاده کنیم. بنابراین، شما کل الگو را مشاهده خواهید کرد و قادر به شناسایی آن خواهید بود.
تقریبا بیش از 150 الگوی شمعی و 80 الگوی نموداری وجود دارد. بیشتر این الگو ها کارامد نیستند. الگو، نوعی نظم و قاعده ی خاص است که هر از گاهی در بازار تکرار می شود. هر الگوی جدید میوه ای از تخیلات توسعه دهنده آن است. هنوز هم الگوهایی وجود دارند که در ابتدای دوره تحلیل تکنیکال کشف شده اند و کارامد ترین آنها هستند چرا که معامله گران قبلا آنها را میلیون ها بار آزمایش کرده اند. تعداد آنها زیاد نیست، فقط بیست عدد از آنها وجود دارد. بیشتر آنها در این مقاله به صورت کامل توضیح داده شده اند.
سه نوع الگوی پایه وجود دارد:
1. الگوی ادامه دهنده ی روند. بعد از تشکیل چنین الگو هایی، قیمت همچنان به حرکت در جهت روند ادامه خواهد داد.
2. الگوی برگشتی. بعد از تشکیل چنین الگو هایی، قیمت شروع به حرکت در جهت مخالف خواهد کرد.
3. الگو های دو جانبه. بعد از تشکیل چنین الگو هایی، قیمت می تواند به حرکت خود در هر دو جهت ادامه دهد. مثال خوبی از الگوی دو طرفه ساختار وج می باشد.
یک تفاوت قابل توجه بین الگو های کندل استیک و الگوهای نموداری وجود دارد. الگو های کندل استیک در بازه های زمانی بزرگتر کاربرد دارند در حالی که کارایی آنها در تایم فریم های کوتاه تر کاهش می یابد. برای تفسیر صحیح کندل استیک ها باید آنها را از نزدیک بررسی کنید بنابراین می توانید همه عناصر آن را بهتر ببنید. شما باید ببنید که آیا روندی قبل از تشکیل شدن الگو وجود داشته است یا خیر. تمام الگو های شمعی زمانی قابل معامله خواهند بود که در اول یا اخر روند شکل بگیرند.
هر الگویی یک سیستم معاملاتی مستقل می باشد. این سیستم، مانند هر سیستم کامل دیگر، تغییرات و فرضیات را متوجه نمی شود. اگر الگویی را پیدا کرده و بطور کامل ارزیابی کرده اید و آماده معامله با آن هستید بقیه موارد را فراموش کنید. هر خبر، رویداد، روندهای دیگر را فراموش کنید. تا زمانی که معاملات مشخص شده با آن الگو را نبسته اید، به دنبال فرصت های دیگر نباشید. در خلاصه، باید به سیستم خود پایبند باشید تا بتوانید از آن نتیجه بگیرید.
وج ریزشی مثال خوبی از یک الگوی دو طرفه می باشد. روند قبلی به همان اندازه که ممکن است به مسیر صعودی خود ادامه دهد، می تواند ریزش داشته باشد. به همین دلیل یکی از معدود الگوهایی است که در طی شکل گیری آن باید وارد معاملات شد، نه پس از تشکیل شدن آن. این الگو بیشتر شبیه یک مثلث است که در جهت روند به سمت پایین هدایت می شود. تفاوت اصلی بین وج و یک مثلث در اینجاست که وج، یک روند مستقل است، در حالی که مثلث نقطه پایان یک روند و شروع حرکت اصلاحی است.
کندل استیک ها یکی از بهترین ابزارهای بصری پس از پیدایش نمودار های کامپیوتری هستند. از آنجا که اولین نمودار ها از نوع روزانه بودند، الگو های شمعی نیز در تایم فریم روزانه کارایی داشتند. محبوب ترین و کارامد ترین الگو های نمودار سهام، ستاره ها هستند. این دسته از الگو ها هستند که معکوس شدن بازار را پیشبینی می کنند. آنها اغلب از دو کندل روزانه تشکیل شده اند.
الگوی برگشتی، الگویی است که پس از آن، روند موجود در بازار تغییر خواهد کرد. از آنجا که جذاب ترین نقاط برای معامله گران، نقاطی است که جهت روند تغییر می کند، الگو های برگشتی محبوبیت بیشتری نسبت به بقیه دارند. سر و شانه یک نمونه معمول از الگوی برگشتی می باشد. محبوب ترین ساختار برگشتی در بین الگو های کندلی، الگوی انگالفینگ (یا کندل پوشا) می باشد.
در گذشته بهترین و کارامد ترین الگو ها در تایم فریم روزانه مشاهده می شدند. حتی در حال حاظر که معاملات اینتردی محبوبیت بیشتری پیدا کرده اند، الگو ها در بازه های زمانی بزرگ تر، بهتر عمل می کنند. وقتی صحبت از قوانین معاملاتی می شود، هر الگویی دارای قواعد مختص خودش می باشد. استفاده از قوانین مشترک برای یک الگوی خاص کار صحیحی نیست.

محتوای این مقاله بیانگر نظر نویسنده است و لزوماً بیانگر موضع رسمی کارگزار لایت فایننس نیست. مطالب منتشر شده در این صفحه صرفاً برای اهداف اطلاعاتی ارائه شده است و نباید به عنوان ارائه مشاوره سرمایه گذاری برای اهداف دستورالعمل 2014/65/EU مورد نظر تلقی شوند.
بر اساس قانون کپیرایت، این ماده مالکیت معنوی محسوب میشود که شامل ممنوعیت کپی و توزیع آن بدون رضایت میباشد.